سونامی بی معنایی زندگی در راه است، چطور بر بی معنایی غلبه کنیم؟
او را نمیشناختم، ولی متاسفانه خبر مرگش به گوشم رسید. همین موضوع ناخوشایند سبب شد که بار دیگر عطش نوشتن این متن درون من زنده شود. بعلت شغل خود و علاقه به چرایی های انسان، آنچه میبینم بوی ناخوشایند آتشی است نهان. زندگی در دنیای امروز متفاوت شده است و نمیتوان با همان شیوه گذشته زندگی کرد و یا حتی زنده بود! مثل این میماند که سرعت تحول زندگی بسیار سریعتر از انسان شده است. بی معنایی زندگی چیزیست که خیلی از انسان ها تجربه می کنند.
آنچه در عموم روز و شب میبنم و یا از من میخواهند که نظاره گر باشم، افرادی هستند که نمیدانند برای چه بیدار میشوند، به کجا میروند و به کجا باز میگردند. در این بین کمال گرایی به اوج رسیده و مصرف گرایی عادت شده است، هر روز از ما میخواهند که مثل دیگران بخریم، بپوشیم، آرایش کنیم، رفتار کنیم و از خود دور شویم. رنج آورتر این است که وقتی همه همرنگ شوند دیگر کسی رنگ مشکل را نمی بیند و این گودال را گود تر خواهیم کرد.
البته به لطف داروها، میتوان کور شد تا چاله را ندید ولی تا کی؟ زمان به سرعت میگذرد و انسان ها جا میمانند، عده ای هم که سوارند نمیدانند به کجا چنین شتاب زده میروند. احساس میکنم وظیفه ای بر دوش تک تک انسانهاست و آن حفظ ارزشی است که در حال از دست رفتن است. ارزشهایی نظیر خانواده، دوستی، صداقت، محبت و اصالت عمل و رفتار آن علاجی است که به مرور جای خود را به “سونامی بی معنایی زندگی” داده است و این در حالی است که هر کس مسئول شناخت خویشتن و مسئول زندگی خویش است نه دنباله روی این طوفان دهشتناک، تقاضا دارم که خود باشیم و خود بودن و خود را زندگی کردن ترویج دهیم تا دنیایی کامل تر را فرزندانمان زندگی کنند نه گردبادی به نام زنده بودن.
معنای زندگی از نظر ویکتور فرانکل پدر معنا درمانی چیست؟
وقتی زندگی بیهوده به نظر می رسد، و ما در تلاش برای یافتن معنایی در کارهایی که انجام می دهیم یا به دلایلی برای زندگی فکر می کنیم، افکار خودکشی می توانند بلندتر شوند. ما اجازه داریم گریه کنیم، فریاد بزنیم، ناراحت شویم و از ناعادلانه بودن همه اینها ناامید شویم. ما مجاز به «احساس» کامل هستیم. ما اجازه داریم فضایی را برای درخواست در آغوش گرفتن، درخواست حمایتی که نیاز داریم و پاسخ به نیازهایمان اشغال کنیم. ما شایسته حمایت هستیم ما مهم هستیم، زندگی ما مهم است و ما شایسته احساس امنیت هستیم.
متأسفانه، یک فرمول جادویی برای بی معنایی زندگی وجود ندارد. مواقعی وجود دارد که هر چقدر هم که تلاش کنیم، زندگی همچنان بیهوده است. گاهی اوقات فقط باید یک پا را جلوی پای دیگر بگذاریم تا زمانی که بتوانیم معنایی دوباره پیدا کنیم. گاهی اوقات وقتی زندگی بیهوده به نظر می رسد، به این دلیل است که احساس می کنیم گیر کرده ایم. ما می دانیم که در زندگی جایی نیستیم که می خواهیم باشیم، اما ممکن است ندانیم که چه می خواهیم یا چگونه به آنجا برسیم. زندگی ممکن است بیهوده به نظر برسد، زیرا ما تمام وقت و انرژی خود را صرف چیزهایی می کنیم که ما را برآورده نمی کنند، بنابراین احساس پوچی می کنیم.
بی معنایی زندگی چیست؟
بیایید با کمک شما شروع کنیم که روی مشکل خود انگشت بگذارید. آیا در واقع یک زندگی بی معنی است یا فقط دچار یک رکود شدید؟ در یک چیز شفاف باشید: زندگی هیچ انسانی واقعاً بی معنی نیست. اساساً زندگی شما هرگز کاملا معنا و هدف خود را از دست نمی دهد. تنها مسئله این است که دید شناسایی آن را از دست داده اید. دیدگاه شما آنقدر مبهم است که نمی توانید بفهمید برای چه در این دنیا هستید. یک زندگی بی معنی ممکن است به این دلیل باشد که شما در حال گذر از یک بحران وجودی هستید. ممکن است مبتلا به افسردگی باشید. احساس پوچی ممکن است بر تمام احساسات دیگر غالب شود. با این حال، می توانید مطمئن باشید که با وجود همه اینها، هنوز وجود شما معنایی دارد. برای سنجش افسردگی می توانید از لینک زیر وارد تست افسردگی شوید.
چگونه بر زندگی بی معنا غلبه کنیم؟
صرف نظر از اینکه با کدام مکتب موافق هستید یا اینکه برای معنای زندگی خود را چه تصمیمی گرفته اید، روند اجرای آن کمی سخت خواهد بود. برای آسان تر کردن آن، در اینجا چند نکته جهانی وجود دارد.
- آنچه را که در تمام عمر به شما گفته اند، فراموش نکنید
تنها چیزی که در زندگی قطعی است این است که هیچ قانونی وجود ندارد. ما با یک کتاب قانون یا معنای تعریف شده به این دنیا نیامده ایم. به هر فردی این امکان داده شد که در زندگی خود انتخاب کند. بنابراین، حق و باطل خود را از ابتدا یاد بگیرید و مطمئن شوید که هیچ چیزی شما را از معنای واقعی زندگیتان کم نمی کند. اگر چیزی را یاد گرفتید که با شعار مادام العمر شما مغایرت داشت، نترسید، اگر شما را از زندگی بی معنی دور کرد. گاهی دلیل بی معنایی زندگی قانون هایی است که برای خود می گذاریم و در واقعیت ریشه ندارد، مثلا اینکه زندگی عادلانه است. - علاقه خود را رها نکنید
سختی همیشه در زندگی همیشه وجو دارد، شما فقط می توانید انتخاب کنید در چه مسیری سختی می کشید. چیزهای مختلف را امتحان کنید و علاقه خود را پیدا کنید. اگر در کنار تمام این سختی ها، کاری را انجام دهید که به شما معنا می دهد، زندگی شما این چنین نخواهد ماند. - هوشیارتر باشید
چیزهای بزرگ در زندگی تمایل دارند جزئیات کوچک را تحت تأثیر قرار دهند. این چیزهای کوچک نشانه هایی هستند که به شما در رمزگشایی و یافتن پاسخ کمک می کنند. همیشه تمام تلاش خود را بکنید تا به تجربیات کوچکی که معمولاً متوجه آنها نمی شوید توجه کنید. - تغییرات کوچک ایجاد کند
در مواقعی مانند این، طوفان فکری بسیاری از گزینههای مختلف میتواند مفید باشد. ایجاد تغییرات کوچک می تواند همه چیز را متزلزل کند و می تواند به احیای بخشی از ایده های مغز ما کمک کند. شاید بتوانیم چیز جدیدی را امتحان کنیم. انجام کارهای کوچک و جدید می تواند باعث شود ما به چیزی که قبلاً هرگز به آن فکر نکرده بودیم اشتیاق پیدا کنیم.
نویسنده: امین زندی، روانشناس بالینی
ویرایشگر علمی: یاسمن اکبرزاده، کارشناس ارشد روانشاسی بالینی