خلاصه کتاب هنر درمان اروین یالوم
خلاصه کتاب هنر درمان نوشته اروین یالوم
مطالعه کتاب هنر درمان، که خلاصه تجربیات بالینی سالها فعالیت دکتر اروین یالوم رواندرمانگر اگزیستانسیال بوده، بر هر رواندرمانگر نسل جوانی واجب است، از این رو در منطق بر آن شدیم که با صبر و حوصله از طریق ایجاد خلاصه این کتاب، درس زندگی، درمانگری را از زبان یالوم برای شما به ارمغان بیاوریم، این کتاب حاصل دانش عمیق، سالها فعالیت بالینی، استعداد، ذکاوت و طنازی نویسنده آن است. بر آن امید هستیم که دانشجویان رشته روانپزشکی، روانشناسی و مشاوره پس از مطالعه این خلاصه کتاب انگیزه کافی برای مطالعه خود کتاب را پیدا خواهند کرد.
فصل های هنر درمان اروین یالوم
در این مطلب فصل به فصل کتاب هنر درمان اروین یالوم را با هم خلاصه وار مرور می کنیم و نکات مهم آن را ذکر می کنیم.
“خرید کتاب هنر درمان اروین یالوم”
بخش 1 هنر درمان اروین یالوم
در بخش 1 که فصول 1 تا 40 را در بر می گیرد به ماهیت رابطه درمانی می پردازیم و تاکید بر اینجا و اکنون در پروسه درمانی است.
فصل 1: موانع را از سر راه رشد بردارید ( از میوه تا درخت)
کار درمانگر این است که موانع را از سر راه مراجع بردارد. همانطور که درمانگر مجبور نیست همه ی کارهای درمان را برعهده بگیرد؛ مجبور نیست که میل به رشد، اراده، امید به زندگی، وظیفه شناسی یا هر یک از خصوصیاتی را که باعث شکل گیری انسان می شود، در او ایجاد کند. بعد از اینکه موانع شناسایی و برطرف شدند، بقیه ی کارها با نیروی خودشکوفایی که درون هر بیمار وجود دارد، پیش می رود.
بر اساس نظر کارن هورنای، اگر موانع برداشته شود، فرد می تواند به انسانی بالغ تبدیل شود، درست مانند میوه ی کوچکی که در نهایت به درخت بلوطی تبدیل خواهد شد.
فصل 2: از تشخیص بپرهیزید (برچسب زدن ممنوع!)
تشخیص، دید درمانگر را محدود می کند و از توانایی برقراری ارتباط انسانی می کاهد. وقتی روی فردی تشخیص می گذاریم، به صورت انتخابی به تمامی جنبه هایی که در تشخیص ما جای نمی گیرند بی توجه می شویم و به جزئیاتی که به نوعی تشخیص اولیه را تایید می کند، بیش از آنچه که باید، توجه می کنیم. بعد از تشخیص، ویژگی هایی که اختلال مورد نظر دارد را در بیمار تحریک و تحکیم می کنیم. تشخیص گذاری بر اساس معیار های DSM ، پس از نخستین مصاحبه ، نسبت به همین کار در جلسه ی دهم ارتباط، بسیار ساده و سطحی ست چون هنوز اطلاعاتمان نسب به بیمار اندک و جزئی می باشد.
رواندرمانی عبارت است از روند آشکارسازی تدریجی ای که در طی آن درمانگر سعی می کند تا حد امکان بیمار را به طور کامل بشناسد.
فصل 3: بیمار و درمانگر دو هم سفرند
بهتر است برای بیان رابطه ی درمانی به جای بیمار-درمانگر یا مراجع و مشاور و…. از هم سفر استفاده کنیم، واژه ای که تمایز میان مراجعان و درمانگران را از میان برمی دارد. ما(مراجعان و درمانگران) همه با هم در این میدان هستیم و هیچ درمانگر و انسانی در برابر رخدادهای زندگی در امان نیست. درمانگر و مراجع در جلسه ی درمان، هر دو به روشی کاملا متفاوت کمک دریافت می کنند و هر دو در این مسیر با هم، همسفرند.
فصل 4: بیمار را درگیر درمان کنید (به کارگرفتن بیمار در طول فرآیند درمان)
بسیاری از بیماران بخاطر مشکل در زمینه ی برقراری ارتباط میان فردی به دنبال درمان هستند و برای تجربه ی یک رابطه ی صمیمانه با درمانگر، درمان را آغاز می کنند. بعد از بررسی علت مشکل این افراد، ارتباط آغاز می شود. باید در هر جلسه رابطه ی بین مراجع و درمانگر بررسی شود. به همین دلیل، هیچ چیز مهم تر از ایجاد و حفظ یک رابطه ی درمانی مناسب با بیمار نیست و درمانگر باید به دقت مراقب تمامی نکات این رابطه ی دو جانبه باشد.
فصل 5: حمایت کننده باشید
یکی از ارزش های مهم درمان فردی، تجربه ی دریافت حمایت مثبت است. مراجعان گفته های حمایت کننده ی درمانگر را تا سال ها بعد به خاطر می آورند. درمانگر باید به طور مرتب افکار و احساسات مثبت خود درباره ی بیماران را به زبان بیاورد. این کار طیف وسیعی از خصوصیات آن ها مانند مهارت های اجتماعی، وفاداری ، جرات رویارویی با ترس های درونی، میل به تغییر، خود شکوفایی و … را شامل می شود.
درمانگر باید مراقب تعریف های پوچ و توخالی نسبت به مراجع باشد. حمایت باید به اندازه ی بازخوردها و تعبیر و تفسیرها قاطع باشد. اقتداری که بخاطر ورود درمانگر به خصوصی ترین وقایع زندگی، افکار و تخیلات بیمار است. پذیرش و تائید کردن مراجع از سمت کسی که او را دقیق شناخته است، بسیار حمایت کننده می باشد.
فصل 6: همدلی: از پنجره ی بیمار به بیرون نگاه کردن
اگر درمانگر به درستی وارد دنیای مراجع شود،روند درمان تسهیل خواهد شد. بیماران از اینکه کاملا دیده و به خوبی درک شده اند ، استفاده ی فراوانی می کنند. بنابراین، برای درمانگران مهم است که بدانند بیماران گذشته، حال و آینده را چگونه تجربه می کنند.
همدلی درست بیشترین اهمیت را در تجربه ی اینجا و اکنون جلسه ی درمان دارد. دید بیمار نسبت به جلسات درمانی کاملا با دید درمانگر متفاوت است. نباید انتظار داشته باشتم که مراجع و درمانگر تجربه ی یکسانی از یک جلسه ی درمانی داشته باشند بلکه هر کدام از آن ها با زاویه ی دید خود به جلسه نگاه می کند و به بخش های متفاوتی از جلسه توجه می کنند.
علاوه بر اطلاع از تجربه ی اینجا و اکنون، اطلاع در مورد گذشته ی بیمار به توانایی درمانگر در نگاه کردن از پنجره ی بیمار می افزاید. بررسی گذشته نه تنها در شکل دادن به زنجیره ی علت ها اهمیت دارد، بلکه به ما اجازه می دهد همدلی درست تری با بیمار داشته باشیم.
خلاصه کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم از جان فردریکسون
فصل 7: همدلی را آموزش دهید
همدلی درست نه تنها برای درمانگر، که برای بیمار هم یک ویژگی ضروری محسوب می شود. درمانگران وظیفه دارند به بیماران کمک کنند که نسبت به دیگران همدلی پیدا کنند. بیماران معمولا به این دلیل برای درمان مراجعه می کنند که در برقراری و حفظ ارتباط بین فردی مشکل دارند. بیشتر آن ها در همدلی کردن با احساسات و تجربیات دیگران ناموفقند. به همین دلیل درمانگر باید کمک کند تا مراجع همدلی را با او تجربه کند؛ در این صورت، یاد می گیرد که همدلی را در ارتباط با اشخاص دیگر هم به کار ببرد.
فصل 8: بگذارید بیمار برایتان اهمیت پیدا کند( تاثیر بیمار بر درمانگر)
اجازه دهید بیمارانتان برایتان اهمیت پیدا کنند، به ذهنتان وارد شوند، شما را تحت تاثیر قرار دهند، تغییرتان دهند؛ و این مساله را از آن ها پنهان نکنید. این صحبت ها باعث تسریع در روند درمان می شود و باعث می شود در جلسات بعدی بیش از پیش به درمانگر اعتماد کرده و مخاطرات بیشتری را برای او توضیح دهند.
فصل 9: به اشتباهات خود اعتراف کنید
در فصل 9 درمان اروین یالوم آمده است که وقتی اشتباهی مرتکب می شوید به آن اقرار کنید. هر کوششی برای پوشاندن آن نتیجه ی معکوس دارد. بیمار حس می کند که قصد فریب او را دارید و در این صورت درمان صدمه خواهد دید. همچنین اقرار واضح به اشتباه، الگوی خوبی برای بیمار است و نشانه ای از اینکه برای او اهمیت قائلید.
از این جمله استفاده کنید: (شاید تو بتونی من رو در مشخص کردن بعضی از نقاط کور شخصیتم یاری کنی.)
فصل 10: برای هر بیمار درمانی جدید ابداع کنید
پژوهشگران نیازمند مقایسه ی یک نوع رواندرمانی با سایر درمان ها هستند و معمولا درمان استاندارد شده ای را پیشنهاد می دهند تا تاثیر آن را بررسی کنند. همین عمل استاندارد کردن، درمان را غیر واقعی و کم اثر می کند.
جریان درمان باید منحصر به فرد باشد و همیشه بتواند در موقعیت های پیش بینی نشده ای اجرا شود، اما با قرار گرفتن در چهارچوبی از پیش تعیین شده از کارآمدی آن کاسته می شود. یکی از روش های نادرستی که درمانگران تازه کار استفاده می کنند، اتکای بیش از حد به روش های درمانی و فهرست تمرین های مشخص شده ای است که مراجع در هر هفته باید آن ها را انجام دهد. استفاده از تکنیک زمانی کمک کننده است که از مواجهه ی منحصر به فرد بیمار و درمانگر سرچشمه گرفته باشد.
درمانگر باید برای مراجع توضیح دهد که برترین وظیفه ی آن ها ساختن رابطه ای با کمک یکدیگر است که خود آن رابطه، عامل تغییر خواهد بود. درمانگر باید این آمادگی را داشته باشد که همگام با بیمار حرکت کند و هر آنچه که برای ایجاد حس اعتماد و امنیت در رابطه لازم است انجام دهد.
بهتر است روش درمان برای هر فرد به صورت جدا مشخص شود و روند شکل دهی به درمان در ماهیت کار مشخص شود، نه در ابتدای آن.
فصل 11: کردار درمان کننده است نه گفتار( ما به رفتار آدم ها پاسخ می دهیم)
بهتر است از فرصت هایی که امکان آموختن از بیماران را فراهم می آورد استفاده کنید. ضروری است که معمولا نظر بیمار را درباره ی موثر بودن فرآیند درمان جویا شوید.
مراجعان به رفتاری که درمانگر انجام می دهد دقت می کنند و همین رفتار ها در موقعیت های گوناگون است که بر روند درمان تاثیر قابل توجهی می گذارد. ممکن است درمانگر نگران این مساله شود که بخاطر پیگیری هایی که در ارتباط با بیمار انجام می دهد وابستگی او را تشدید کند؛ به همین دلیل می تواند از بیمار بخواهد که با یکدیگر روشی برای حمایت از مراجع در موقعیت های بحرانی بسازند تا با استفاده از این روش بتواند در موقعیت های حساس، رفتار خود را تغییر دهد.
فصل 12: درمان را از خود آغاز کنید
رواندرمانی فردی مهمترین بخش آموزش رواندرمانی است. درمانگران باید با الگو قرار دادن خود، راه را به بیماران نشان دهند. درمانگران در ابتدا باید با نیمه ی تاریک وجود خود آشنا شوند تا بتوانند با تمامی آرزوها و تکانه های مراجعان همدلی کنند. تجربه ی درمان فردی این اجازه را به درمانگران می دهد که بسیاری از جنبه های فرایند درمانی مانند اشتیاق به وابستگی، حس قدردانی نسبت به یک شنونده ی دقیق و … را از جایگاه بیمار تجربه کنند.
درمانگران باید بر روی خود کارکنند تا بیاموزند که چگونه بازخورد را بپذیرند، نقاط کور خود را کشف کنند و خود را آنگونه ببینند که دیگران آن ها را می بینند. همچنین باید آگاهی و نیروی درونی لازم برای کنار آمدن با بسیاری از خطرات موجود در این رشته را به دست آورند. برای آموختن یک رویکرد رواندرمانی، راهی بهتر از ورود به آن به عنوان بیمار وجود ندارد.
فصل 13:درمانگر بیماران زیادی دارد، ولی هر بیمار تنها یک درمانگر دارد
این خواست درمانگر است که در ذهن مراجع پررنگ باشد و جلسه ی درمان به یکی از مهم ترین وقایع زندگی او تبدیل شود. حقیقت این است که بیمار بیشتر درباره ی درمانگر فکر می کند تا درمانگر در مورد بیمار چون بیمار تنها یک درمانگر دارد ولی درمانگر بیماران زیادی دارد. ( دقیقا مانند ارتباط معلم با دانش آموزان)
فصل 14: تا می توانید از این جا و اکنون استفاده کنید
منظور از اینجا و اکنون اتفاقاتی هستند که دقیقا در جلسه ی درمان یعنی در همین مکان و همین لحظه ی اکنون رخ می دهند. این روش ، رویکردی غیر تاریخچه ای است که تاکید را از روی تاریخچه ی قبلی بیمار برمی دارد و با اینکه بر آن ها تاکید نمی کند اما آن ها را نادیده هم نمی گیرد. در واقع اینجا و اکنون، سرچشمه ی اصلی و کمک کننده به نیروی درمان و درمانگر می باشد.
فصل 15: چرا از اینجا و اکنون استفاده می کنیم؟
در رویکرد اینجا و اکنون از دو فرض استفاده می کنیم: اهمیت روابط بین فردی و درمان به عنوان یک اجتماع ذره بینی.
بسیاری از افرادِ جویای درمان دچار مشکلات اساسی در روابط بین فردی خود هستند. مردم به دلیل ناتوانی در ایجاد و حفظ روابط بین فردی قابل تحمل و راضی کننده، دچار نا امیدی می شوند. رواندرمانی مبتنی بر مدل بین فردی در جهت برداشتن موانع موجود بر سر راه روابط راضی کننده گام بر می دارند.
درمان به عنوان یک اجتماع ذره بینی، به این معناست که در نهایت مشکلات بین فردی بیمار خود را در اینجا و اکنون رابطه ی درمانی آشکار می کنند و خصوصیات مراجع مانند ترسو، متکبر، کنترل کننده و … به طریقی در رابطه ی بین مراجع و درمانگر مشخص می شود.
فصل 16: در استفاده از اینجا و اکنون گوش هایتان را تیز کنید(توجه به جزئیات جلسه و تفاوت های فردی مراجعان)
اتفاقات روزمره ی هر جلسه اطلاعات زیادی را در اختیار درمانگر قرار می دهد. باید به چگونگی سلام و احوالپرسی بیمار، نحوه ی نشستن، توجه به اطراف، چگونگی آغاز و پایان جلسه، نحوه ی بیان تاریخچه بیماری و برقراری ارتباط با درمانگر توجه کرد.
اگر همه ی مراجعان در معرض یک محرک مشابه قرار گیرند، پاسخ های متفاوتی از خود نشان می دهند چون هر فرد دنیای درونی خاص خودش را دارد و یک محرک ثابت برای هر فرد معنای متفاوتی نسبت به افراد دیگر دارد. درمانگر باید گوش های اینجا و اکنون خود را مانند گوش خرگوش تیز کند.
فصل 17: در جستجوی معادل های اینجا و اکنون باشید (تعمیم دادن)
پیدا کردن یک معادل اینجا و اکنونی در جلسه ی درمان، برای تعامل های ناکارآمد مراجع که بخاطر به آنها به درمانگر مراجعه کرده است. در صورتی که درمانگر یک رفتار مشابه با مشکل مراجع در جلسه ی درمان دیده باشد، می تواند با اشاره به همان رفتار مشابه و برطرف کردن آن به مراجع کمک کند تا متوجه مشکلش در زندگی روزمره شود و برای رفع آن اقدام کند.
فصل 18: موضوعات را در اینجا و اکنون پی بگیرید
در این مورد باید وقایعی را در نظر گرفت که از ابتدای درمان اتفاق افتاده اند. پس اتفاقات اینجا و اکنون که بررسی می شوند، اتفاقات غیرتاریخچه ای نیستند. چون در طول جلسات درمان اتفاق افتاده اند و با بررسی همین اتفاقات مشکل مشخص شود و کمک می کند درمان در مسیر درستی حرکت کند.
فصل 19: اینجا و اکنون درمان را تقویت می کند
کار در زمینه ی اینجا و اکنون در گروه درمانی نیز تاثیرگذار است. مردم می خواهند با دیگران تعامل داشته باشند، از بازخورد دادن و بازخورد گرفتن به طور مستقیم به هیجان می آیند، مشتاقند که بفمند دیگران چگونه درکشان می کنند و در نهایت می خواهند با آن ها صمیمی شوند. در درمان فردی نیز به همین شکل است، وقتی درمان بر رابطه ی میان بیمار و درمانگر تمرکز می کند(یعنی تمرکز بر این جا و اکنون) تاثیرگذاری آن بیشتر می شود.
فصل 20: از احساس خود به عنوان داده استفاده کنید
یکی از وظایف اساسی درمانگر در درمان، توجه به احساسات بی واسطه ی خودش است. اگر در یک جلسه احساس بی حوصلگی، رنجش یا گیجی می کنید، اگر از لحاظ جنسی برانگیخته شده اید یا احساس می کنید بیمار شکستتان داده است، این اطلاعات را بسیار با ارزش تلقی کنید.
به همین دلیل است که درمان فردی به درمانگر هم توصیه می شود. اگر دانش عمیقی نسبت به خود کسب کنید، بخش زیادی از نقاط کور خود را خواهید شناخت و تجربه ی بیمار بودن کمک می کند تا کم کم متوجه شوید چه میزان از بی حوصلگی یا گیجی مربوط به شماست و چه میزان آن مربوط به بیمارتان است. پس از بی حوصلگی نترسید بلکه به بدنبال یافتن راهی برای استفاده ی درمانی از آن باشید.
فصل 21: در اظهار نظرهای اینجا و اکنونی دقت کنید( از کلمات مناسب استفاده کنید)
درمانگران باید اظهار نظر های خود را به طریقی ارائه دهند که برای بیمار پذیرفتنی باشد. بهتر است از عباراتی استفاده شود که نشان دهنده ی اشتیاق شما به برقراری ارتباط با مراجع و تعهد نسبت به درمان است. تا با به کار بردن کلمات نامناسب و همراه با بار منفی در مراجع رنجش ایجاد نشود. به عبارت دیگر بهتر است در مورد احساساتتان صحبت کنید نه درباره ی رفتار بیمار.
فصل 22: همه چیز گندمی است که باید در آسیاب اینجا و اکنون آرد شود
بعضی وقت ها بهتر است تفسیر در همان لحظه انجام شود و بعضی وقت ها هم بهترین راه این است که واقعه را نگه داریم و بعد، به تفسیر آن بازگردیم. باید دقت شود که درمان موثر دارای پیوستگی متناوب است: برانگیختگی و تجربه کردن عاطفه و بعد از آن تحلیل و انسجام بخشی به عاطفه. ممکن است کنار آمدن با برخی از این تجربیات ناخوشایند باشد، اما اگر درست و به موقع به این وقایع اشاره شود می توان به عنوان ابزاری مهم برای درمان از آن استفاده کرد.
فصل 23: در هر جلسه به اینجا و اکنون سر بزنید
بهتر است در هر جلسه وضعیت اینجا و اکنون بررسی شود و در پایان جلسه درباره ی نحوه ی کار و ارتباطی که بین مراجع و درمانگر بوده است ، سوال شود. این روش را حتی در اولین جلسه که هنوز تاریخچه ای از ارتباط هم شکل نگرفته است می توان آغاز کرد تا از همان ابتدا ی جلسات، معیارها را انتخاب کنیم. در جلسه ی اول معمولا پرسیده می شود که چه اتفاقی افتاده است که مراجع ، درمانگر را انتخاب کرده است و چه انتظاراتی دارد.
فصل 24: چه دروغ هایی به من گفته ای؟
بیماران در طول درمان معمولا از اطلاعات تحریف شده ای که درباره ی خودشان به دیگران گفته اند یا اطلاعاتی که از دیگران مخفی کرده اند، حرف می زنند. با استفاده از این اطلاعات می توان درباه ی دروغ هایی که در طول درمان گفته اند از آن ها سوال کرد. همیشه پنهان کاری ها و اطلاعاتی هست که بیمار از آن ها صحبت نمی کند و ممکن است بخاطر شرم داشتن از گفتن آن ها باشد یا بخواهند که درمانگر نگاه خاصی به آن ها داشته باشد پس آن حرف ها را تحرف می کنند.
صحبت درباره ی این پنهان کاری ها معمولا منجر به بحث های مفیدی حین جلسه می شود (معمولا باعث مرور دوباره ی تاریخچه ی ارتباط درمانی می شود و هماهنگ سازی دقیق مطالب مهمی که در حین درمان به آن ها اشاره شده است.)
فصل 25: لوح نانوشته؟ فراموش کنید! خودتان باشید
نخستین مدل برای ارتباط درمانگر- مراجع مدل لوح نانوشته بود که در آن درمانگر بی طرف و ناشناخته باقی می ماند، به این امید که بیماران انتقال های خود را بر این لوح نا نوشته فرافکنی کنند. با بررسی این انتقال ها درمانگر می توانست زندگی اولیه بیمار را بررسی کند و تصور می شد در صورتی که درمانگر خود را به عنوان فردی ممتاز معرفی کند، فرآیند انتقال و فرافکنی سخت تر میشد.
اما مدل لوح نانوشته مدل مناسبی برای درمان نیست. اندیشه ی استفاده از انتقال برای بازسازی گذشته کارآیی ندارد. مدل کارآمد تر آن ، این است که گذشته را بهتر درک کنیم با این هدف که ارتباط فعلی درمانگر- مراجع را دریابیم.
در درمانهای گروهی یکی از وظایف درمانگر نشان دادن رفتاری ست که سرمشق اعضای گروه قرار می گیرد. در درمان های فردی نیز وضعیت تقریبا به همین شکل است. در آثار مربوط به رواندرمانی، این دیدگاه که افشاگری درمانگر منجر به افشاگری بیمار می شود، تایید شده است.
فصل 26: سه نوع خود افشاگری درمانگر
درمانگر از پنهان کاری و در پرده ای از ابهام ماندن در برابر بیمار ضرر می کند. برخی از درمانگران به خاطر غیردقیق بودن اصطلاح خودافشایی از آن استفاده نمی کنند در صورتی که خودافشاگری درمانگر یک موضوع واحد نیست بلکه مجموعه ای از رفتارهایی است که برخی از آن ها بدون شک منجر به تسهیل فرآیند درمان می شود و برخی از آن ها مشکل آفرین و مضرند. سه قلمرو برای خودافشایی درمانگر وجود دارد: 1) افشاگری در ساختار درمان 2) افشاگری در احساسات اینجا و اکنونی 3) افشاگری زندگی خصوصی درمانگر.
فصل 27: در ساختار درمان شفاف باشید
لازم است که درمانگر در آغاز درمان، بیمار را از مفروضات اولیه و اصول رواندرمانی مطلع سازد و توضیح دهد هر مراجع برای تسریع پیشرفتش چه کارهایی می تواند انجام دهد. بار اضطرابی که بیمار را به سمت درمان کشیده است، به اندازه ی کافی سنگین هست و دلیلی ندارد که درمانگر با ایجاد جلسه ای که برای مراجع مبهم است و او را برای نحوه ی رفتار و حضور درست راهنمایی نکرده است، بر شدت اضطراب او بیفزاید.
با وجود اینکه مراجعان روابط محکم را تجربه کرده اند، اما احتمالا تجربه ی حضور در رابطه ای که نیازمند اعتماد مطلق، آشکار کردن همه چیز و پنهان کردن هیچ چیز باشد را نداشته اند. رابطه ای که آن ها را به دقت در همه ی ابعاد احساساتشان نسبت به دیگری فرا می خواند و در آن پذیرفته می شوند، بدون اینکه کوچکترین قضاوتی در موردشان صورت گیرد.
بهتر است در اولین مصاحبه ها، به اصول بنیادی که شامل رازداری، ضرورت افشاگری کامل، اهمیت رویاها و نیاز به صبر و شکیبایی است، تاکید شود. در مورد ساختار درمان، افشاگری کامل و بی کم و کاست، پیشنهاد می شود.
فصل 28: در افشای احساسات اینجا و اکنونی: بصیرت به کار برید
برای برقراری رابطه ای اصیل با بیمار، لازم است احساساتِ در لحظه ی اکنون خود را نسبت به بیمار آشکار کرد. باارزش ترین منبع اطلاعاتی درمانگر احساساتش است. اگر درمانگر در طول یک ساعتی که با بیمار است ، احساس کند که او می خواهد فاصله بگیرد، خجالتی ست، عشوه گر است، برخورد اهانت آمیز داردو …. باید بداند که داده های او همین رفتارهاست و باید با استفاده از همین اطلاعات راهی برای درمان بیابد.
فصل 29: در افشای زندگی خصوصی درمانگر احتیاط کنید
به اندازه ی دو خودافشایی دیگر، آسان نیست اما هروقت درمانگر، بیمار را در یک تجربه ی شخصی کوچک سهیم کند معمولا درمان تسهیل می شود. در واقع برخی خودافشایی ها نه تنها موانع بالقوه ای که وجود دارند را برطرف می کند بلکه به عنوان الگویی در روند درمان در نظر گرفته می شود و حتی می تواند شروعی برای دوره ای پربار در درمان تلقی شود.
فصل 30: افشای زندگی خصوصی خود: هشدار ها
به خاطر داشته باشید که درمانگر محرم اسرار بیمار می شود و بیمار رازدار درمانگر نیست و کسی هم نمی تواند چنین چیزی را از بیمار بخواهد زیرا ممکن است در آینده بیمار به درمانگر دیگری مراجعه کند و لازم باشد درباره ی آنچه میانشان گفته شده است، صحبت کند.
اگر مسائل خاصی دارید که واقعا نمی خواهید آشکار شوند، آن ها را در درمان وارد نکنید اما مراقب باشید که این محافظه کاریتان مانع از تاثیرگذاری شما در جلسه ی درمان نشود.
فصل 31: شفافیت درمانگر و همدردی جهانی
یکی از دلایل موثر واقع شدن گروه درمانی احساس همدردی و یافتن اشتراکات بین اعضای گروه است. بسیاری از بیماران درمان رو با این احساس شروع می کنند که فقط خودشان مشکلی خاص را دارند و فقط خودشان هستند که افکار و تخیلات مهیب، ممنوع، حرام و … دارند. افشای وجود افکار مشابه در سایر اعضای گروه، مایه تسلی آن ها می شود. در درمان فردی، بیماران احساساتی را آشکار می کنند که درمانگران نیز آنها را تجربه کرده اند و می توان زمان و موقعیتی را به در میان گذاشتن این موارد اختصاص داد.
فصل 32: بیماران در برابر افشاگری شما مقاومت می کنند
بیماران درمانگری می خواهند که دانای کل، بی اندازه مورد اعتماد و نیستی ناپذیر باشد. بیماران به درمانگر می فهمانند که با کسب اطلاعات بیشتر درباره ی زندگی شخصی اش مخالفند و با این فکر که درمانگر دانای کل است و هیچ خطا و اشتباهی ندارد، آسوده تر هستند.
فصل 33: از شفای دروغین پرهیز کنید
شفای دروغین، برای شفای حاصل از انتقال مورد استفاده قرار می گیرد؛ در واقع بهبودی ناگهانی، افراطی و سحر آمیز که از دیدگاه غیر واقعی بیمار نسبت به قدرت درمانگر سرچشمه می گیرد. بهتر است در طول درمان محدودیت های درمانگر و این نکته که او نیز با مشکلاتی دست به گریبان است اشاره شود.
فصل 34: در باب رساندن بیمار به فراتر از آنچه خود به آن دست یافته اید
برای کمک به بیمارانی که با همان مشکلاتی مواجه هستند که درمانگر نیز با آن ها مواجه است، دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. نظریه ی قدیمی تر که همان دیدگاه سنتی روانکاوی است، بر این نکته تاکید می کند که تنها درمانگری که تمام و کمال تحلیل شده باشد می تواند بیماران را برای رفع مشکلشان همراهی کند؛ در واقع به این نکته اشاره دارد که نقاط کور درمانگر میزان کمکی را که می تواند ارائه دهد محدود می کند.
فصل 35: در باب یاری شدن از سوی بیمار
این موضوع که درمانگر توسط مراجعش درمان شود ، موضوعی عادی ست. یونگ نیز به این نکته اشاره کرده است و از تاثیرگذاری درمانگری که خود مساله ای دارد گفته است او حتی اشاره می کند که تاثیرگذاری درمان در صورتی که بیمار مرهمی برای درمانگر باشد بیشتر می شود و تا زمانی که درمانگر بهبود نیافته باشد، مراجع نیز بهبود نمی یابد. یک دلیل برای این موضوع می تواند افزایش همدلی درمانگر نسبت به مراجع باشد.
بهبود درمانگر نیز به دلایل متفاوتی اتفاق می افتد، گاه به دلیل این است که درمانگر مهارت و تخصص خود را در زمینه ی یاری رساندن به فردی دیگر بکار می برد و گاه بدلیل ارتباط با فردی دیگر است، تعامل صمیمانه همواره مفید واقع می شود. وقتی درمانگر کار خود را به درستی انجام می دهد، خودش نیز از فرآیند درمان بهره مند می شود.
فصل 36: بیمار را به خود افشاگری تشویق کنید
یکی از عناصر مهم رواندرمانی خودافشاگری ست. هیچ بیماری بدون افشاگری از درمان سود نخواهد برد. بیشترین چیزی که درمانگران در جلسه ی درمان باید فراهم آورند، برقراری محیطی امن، برقراری اعتماد و کاوش در تخیلات و رویاها با هدف تشویق برای خودافشایی می باشد.
وقتی بیماری شروع می کند تا به عمق مساله برود و مطلبی جدید بیان کند، خصوصا مطلبی که بیان آن دشوار است (چیزی آشوب کننده، شرم آور یا گناهکارانه) باید هم بر فرایند و هم بر محتوای صحبت های او تمرکز کرد.
افشاگری به صورت افشاگری عمودی و افقی مطرح می شود. افشاگری عمودی، افشاگری عمیق درباره ی محتوای گفته های مراجع است و درباره ی محتوای این گفته ها از او سوال می شود. افشاگری افقی درباره ی خود عمل افشاگری ست که مراجع انجام داده است و درباره ی این که چه اتفاقی رخ داده است که امروز درباره ی این موضوع صحبت کرده است، چقدر گفتن آن ها سخت بوده و … سوال می شود.
نباید نسبت به این مساله که مراجع خیلی دیر دست به خودافشایی زده است خرده گرفت بلکه باید بر این نکته متمرکز شد که بیمار بالاخره آن قدر به درمانگر اعتماد کرده است که این اطلاعات را آشکار کرده است.
فصل 37: بازخورد در رواندرمانی
پنجره ی جوهری، نمودار شخصیتی ست که ابتدا برای آموزش خودافشاگری و بازخورد به سرپرستان و اعضای گروه درمانی به کار می رفت و بعد در درمان فردی نیز به کار رفت. این چهار بخش شامل بخش های: عمومی، نقاط کور، راز، ناخودآگاه می شود.
آنچه خود می داند | آنچه خود نمی داند | |
آنچه دیگران می دانند | عمومی | نقاط کور |
آنچه دیگران نمی دانند | راز | ناخودآگاه |
اندازه ی این چهار بخش در افراد مختلف، متفاوت است. در درمان تلاش بر این نکته است که اندازه ی این چهار بخش را تغییر دهیم به شکلی که از طریق خودافشایی بیشتر به بیان خود که در آغاز برای درمانگر است و بعد از آن برای دیگر افراد مهم زندگی شان است، بپردازند؛ در اینجا تلاش می شود که بخش عمومی بزرگتر شود و بخش رازآلود کوچکتر شود.
بخش دوم که نقاط کور است بیش از هر چیز در درمان فردی و گروهی هدف قرار می گیرد. یک از اهداف درمان عبارت است از افزایش توان فرد در آزمون واقعیت و کمک به او تا خود را همانطور ببیند که دیگران هم او را می بینند. با بازخوردادن به فرد می توان این بخش را کوچک کرد. از طریق بازخورد است که بیماران بیش از پیش شاهد رفتارهای خویش خواهند بود و می آموزند که به تاثیر رفتار خود بر احساسات دیگران بها دهند.
فصل 38: بازخورد را موثر و ملایم تدارک ببینید
اگر در طی جلسات درمان با عقاید اینجا و اکنونی که مربوط به مشکلات محوری بیمار است مواجه شدید، تلاش کنید تا با یافتن روشی مناسب، این مشاهدات را به شکلی قابل پذیرش به بیمار منتقل کنید. برای انجام این کار بهتر است در ابتدا از بیمار برای بیان مشاهدات اینجا و اکنون اجازه گرفته شود. سپس روشن شود که این مشاهدات کاملا با دلایلی که بیمار را به درمان ترغیب کرده است، مرتبط است.
واژه هایی که برای بیان مشاهدات به کار گرفته می شود، باید حاوی مشاهداتی باشد که در رفتار مراجع دیده شده است و این رفتارها چه احساساتی را در درمانگر برانگیخته اند. درمانگر باید دقت کند که از حدس زدن نسبت به مراجع پرهیز کند و صرفا به رفتارهای او استناد کند.
فصل 39: با استفاده از بخش ها، امکان پذیرش بازخورد را بیشتر کنید
بهتر است از بیان بازخوردهای کلی پرهیز شود و در عوض بازخوردهایی متمرکز و واضح به بیمار گفته شود. استفاده کردن از بخش های مختلف اغلب راهی مناسب برای کاهش حالت تدافعی بیمار است. این روش، در بسیاری از مراحل درمان، ریشه ی انکار و مقاومت را از بین می برد و اغلب روشی مناسب برای مشخص کردن دوسوگرایی بیمار است. و می تواند برای بیماران دوسوگرایی که زندگی را صرفا سفید یا سیاه می بینند دیدی خاکستری ایجاد کند.
فصل 40: بازخورد: وقتی آهن سرد است ضربه بزنید
وقتی آهن سرد است ضربه بزنید؛ به این معنی ست که بازخورد درباره ی رفتار مراجع را زمانی مطرح کنیدکه مراجع رفتار متفاوتی از خود نشان می دهد. در واقع باید بازخوردها را در زمانی مناسب که باعث تاثیرگذاری بیشتر آن می شود به مراجع ارائه داد.
روشی دیگر به کار گرفتن سطوح سنی ست. بیماران گاهی در یک سطح سنی و گاهی در سنی دیگر قرار می گیرند. بهتر است در زمانی که بیمار در سطحی مناسب سنش قرار گرفت به او بازخورد داده شود.
بخش 2 هنر درمان اروین یالوم
در بخش دوم این کتاب از رابطه درمانی فرا تر می رویم و به محتوای درمان می پردازیم. اضطراب های وجودی، کاهش نگرانی افراد در مورد مرگ و آزادی و همچنین آموزش مسئولیت پذیری هدف اصلی فصل های 41 تا 51 است.
فصل 41: درباره ی مرگ صحبت کنید
در تمام دوره های زندگی هراس از مرگ وجود دارد و در برابر آن دست به دفاع هایی زده می شود که مبتنی بر انکار هستند. برخی درمانگران از آن پرهیز می کنند چون نمی دانند چه رفتاری مناسب آن است و یا این استدلال را دارند که بهتر است از پیش کشیدن بحثی که می تواند در بیمار و همینطور درمانگر ایجاد اضطراب کند پرهیز کرد.
با این وجود بهتر است در مسیر درمان با مرگ هم رو به رو شد چون درمان عبارت است از جستجویی گسترده و عمیق در مسیر و معنای زندگی، با قبول این نکته که مرگ در کانون زندگی ما قرار دارد و نیز مرگ و زندگی فرآیندی پیوسته است، نمی توان آن را نادیده گرفت.
فصل 42: مرگ و گران بها شدن زندگی
رویارویی با مرگ، تحولی معنادار و مثبت در افرادی که روزهای آخر زندگیشان است ایجاد می کند. اغلب احساس مس کنند که خردمندتر شده اند، ارزش های زندگی شان را از نو اولویت بندی می کنند و توانسته اند مسائل بی اهمیت را نادیده بگیرند.
مساله ای مهم در این زمینه اشاره به تجربیات مرزی است. این تجربیات افراد را به خارج از روزمرگی پرتاب می کند و توجه او را صرفا به بودن معطوف می کند. نیرومند ترین تجربه ی مرزی را می توان تجربه ی رویارویی فرد با مرگ خودش دانست.
برای بیمارانی که با مرگ قریب الوقوع مواجه نیستند می توان از تجربیاتی دیگر به عنوان عامل تحول استفاده کرد. هر دوره ی درمانی آراسته به تجربیاتی ست که با وجود هیجان کمتر ، می تواند چشم انداز فرد را به میزان موثری تغییر دهد. سوگ و کنار آمدن با مرگ دیگران نیز تجربه ای مرزی ست . کار درمانگر در زمینه ی سوگ اغلب شامل تمرکز وسیع و انحصاری بر مقوله فقدان ، بر هر آنچه در این رابطه ناتمام مانده و نیز جدایی خود از فرد از دست رفته و ورود دوباره به جریان زندگی ست.
با وجود همه ی این موارد باید در نظر داشت مرگ دیگری، در هر لحظه ما را با حقیقت مرگ خویش رو به رو می کند و در هر کابوسی، بی تردید رد پایی از مرگ دیده می شود.
فصل 43: چگونگی پرداختن به مقوله مرگ
بهتر است صریح و واقع گرایانه از مرگ صحبت کنیم. در ابتدای درمان، از تاریخچه ی تجربیات بیمار در مورد مرگ با پرسیدن سوالاتی درباره ی اولین باری که از مرگ مطلع شد چه زمانی بود؟ چه کسانی را از دست داده است؟ و …. اطلاع کسب کنیم. از کسانی که اضطراب شدید مرگ دارند هم باید این سوالات را پرسید و بررسی کرد که چه چیز مرگ او را وحشت زده می کند که معمولا به مراحل مردن، دلواپسی برای بازماندگان و … اشاره می کنند.
فصل 44: درباره ی معنای زندگی صحبت کنید
ما انسان ها در طول زندگی بدنبال یافتن معنایی هستیم. یکی از مهمترین وظایف ما پیداکردن معنایی ست که بتوان به آن تکیه کرد و همینطور؟ تلاش برای انکار این مساله که خودمان این معنا را برای خودمان خلق کرده ایم. درواقع معنا در انتظارات ما از خودمان قرار دارد و تلاش مداوم برای پیداکردن این معنی ما را با بحران روبه رو می کند.تعداد زیادی از افراد بخاطر همین نگرانی های مربوط به معنا به درمانگر مراجعه می کنند.
نزدیک شدن به معنای زندگی بهتر است به طور غیر مستقیم صورت گیرد. مساله ی مهم آغاز این مساله است و بهترین کاری که درمانگر میتواند انجام دهد شناخت موانع موجود و از میان بردن آن هاست.
شوپنهاور: امیال سیری ناپذیرند، هنوز یک آرزو برآورده نشده، میلی دیگر سربرمی آورد. زندگی هر انسانی میان رنج و ملال در نوسان است.
فصل 45: آزادی
ارتباط بین آزادی و اضطراب به راحتی قابل درک نیست چون آزادی شامل معانی مثبت است. ما در برابر خودمان مسئولیم. ما از طریق به هم پیوستن انتخاب ها، اعمال و ناتوانی ها، خودمان را می سازیم. برخلاف چیزی که از کودکی تصور می کردیم، ما به دنیایی سازمان یافته وارد نشده ایم، بلکه نقش سازماندهی این دنیا بر عهده خود ماست و آن را به شکلی می سازیم که انگار موجودیتی مستقل دارد. ارتباط بین آزادی با اضطراب و کار بالینی را در نگریستن به پوچی میتوان یافت که همان پرتگاه و دشمن آزادی ست. درک نیستی در قلب هستی باعث اضطراب شدید در افراد می شود.
فصل 46: کمک به بیمار در جهت پذیرش مسئولیت
تا زمانی که بیمار علت مشکلاتش را به عوامل بیرونی نسبت دهد، توانایی درمانگر محدود است. در این موارد، صرفا میتوان بخاطر نابسامانی های مراجه ابراز تاسف کردو یا روش های سازگارانه تری را پیشنهاد داد. اما اگر درمانگر بخواهد تحول درمانی در مراجع ایجاد کند باید بیمار را تشویق کند تا مسئولیت کارهایش را بپذیرد و درک کند که در پریشانی خود سهیم است.
آمادگی پذیرش مسئولیت در بیماران مختلف متفاوت است. برخی به سرعت نقش خود را در ناراحتی هایشان درک می کنند و برخی دیگر این مسئولیت پذیری را سخت می بینند اما با شروع درمان، تغییرات به سرعت آغاز می شوند.
گروه درمانی برای پذیرش مسئولیت بسیار تاثیر گذار است. در گروه بازخورد دادن برای مسئولیت پذیری 4 بخش دارد: 1) افراد یاد می گیرند که دیگران چگونه به رفتار آن ها می نگرند.
2) سپس می آموزند که رفتارشان چه احساسی در دیگران ایجاد می کند.
3) مشاهده می کنند که رفتارشان چگونه به عقیده ی دیگران در مورد خودشان شکل می دهد
4) می آموزند که این سه قدم نخست چگونه بر احساسی که نسبت به خودشان دارند شکل می دهد.
پس فرآیند با رفتار فرد آغاز و به راهی ختم می شود که مشخص می کند هر فرد چگونه توسط خود و دیگران ارزیابی می شود.
درمانگران فردی نیز از داده های اینجا و اکنونی برای مسئولیت پذیری بیمار استفاده می کنند. مهمترین و نخستین مساله، در فرآیند درمان مسئولیت پذیری ست. مرور زندگی فرد و پذیرش مسئولیت کارهایی که انجام داده می تواند منجر به پشیمانی شود. برای برطرف کردن این پشیمانی میتوان از این روش استفاده کرد که فکر کنند الان چه کاری میتوانند انجام دهند که بعد از مثلا پنج سال، به گذشته که نگاه می کنند مروری بدون حسرت داشته باشند.
فصل 47: تصمیم ها: راهی به سوی بنیان اگزیستانسیالیستی (به بیمار بگویید مسئولیت پذیر باشد)
تصمیم گیری برای بیماران و تاکید برای انجام این کار، روشی مناسب برای از دست دادن آن ها است. اگر وظیفه ای بر عهده ی مراجع گذاشته شود و او نتواند این وظیفه را انجام دهد ، احساس بی کفایتی یا تنفر می کند و درمان را رها خواهد کرد. چون تصمیم گیری بر اضطراب آزادی تاثیر می گذارد، خیلی از افراد روش هایی را انتخاب می کنند که از تصمیم گیری فعالانه شانه خالی کنند.
باید به بیماران برای پذیرش اعمالشان کمک کرد. تا زمانی که او مسئولیت خود را انکار می کند، دگرگونی حقیقی حاصل نمی شود، چون به جای تمرکز بر خود، توجهش را به تغییر دادن محیط جلب می کند.
فصل 48: بر مقاومت در برابر تصمیم تمرکز کنید
در برابر هر تصمیمی که گرفته می شود، باید از بقیه ی راه ها چشم پوشی کرد. گرفتن یک تصمیم ما را از بقیه ی چاره ها محروم میکند. راهی که به تصمیم منتهی می شود دشوار است و فرد را با اضطراب مواجه می کند. همه چیز در دنیا رو به نابودی ست و هر راه چاره فرد را از سایر روش ها محروم می سازد.
فصل 49: تسهیل آگاهی با اندرز دادن
با وجود اینکه در موقعیت های دشوار تصمیم گیری، با کمک به بیمار در جهت پذیرش مسئولیت و مواجهه با مقاومت های موجود در برابر انتخاب، او را یاری می کنیم، بهتر است از فنون تسهیل کننده ای نیز استفاده کنیم.
گاهی رفتار های خاصی توصیه می شوند اما نه به شکلی که قدرت تصمیم گیری از بیمار گرفته شود بلکه به منظور ایجاد تغییر در فکر یا شیوه ی رفتاری که بیمار جایگاه مهمی برای آن قائل است.
این توصیه ها به معنای حرف آخر و تاکید بر درستی آنها نیستند بلکه ابزاری برای تشویق به جستجو در قوانین سیستم خانواده، رفع وابسته بودن به دیگران و … است. چیزی که اهمیت زیادی دارد محتوای اندرزها نیست بلکه فرآیند اندرز دادن است.
فصل 50: تسهیل تصمیم گیری: ابزار های دیگر
برای تسهیل فرآیند تصمیم گیری در بیمار، از روش های مختلفی می توان استفاده کرد. با توجه به این که بیمار چه خواسته ای دارد و چه چیزی در زندگی می خواهد می توان از ابزار و روش های متفاوتی برای کمک به او استفاده کرد.
فصل 51: درمان را مثل یک جلسه ی درمانی پیوسته پیش ببرید
درمان زمانی بیشترین تاثیر را دارد که شبیه به یک جلسه ی پیوسته باشد. ساعات درمانی ناپیوسته و جدا از هم تاثیر کمتری دارد. استفاده از هر جلسه برای حل بحران هایی که در طول هفته پیش آمده اند روشی غیر موثر است بلکه باید به مسائل مطرح شده و نکاتی که در جلسات قبل به آن ها اشاره شده اند هم توجه کرد.
؟با توجه به اصطلاح چرخه ی درمانی ما پیوسته درگیر یک کار مداوم هستیم؛ در هر جلسه مسائل جدید را مطرح می کنیم، مدتی روی آن کار می کنیم، به موضوع دیگری می پردازیم ، اما مرتبا به موضوع نخستین برمی گردیم و با پرسشی عمیق تر به آن می پردازیم. به این شکل ارتباط بین جلسات را حغظ می کنیم.
بخش سوم هنر درمان اروین یالوم
در فصل های 52 تا 76 موضوع های مختلفی حول محور درمان روزانه مطرح خواهد شد.
فصل 52: از هر جلسه یادداشت بردارید
بهتر است درمانگران تاریخچه ای از فرآیند درمان را یادداشت کنند. بعد از پایان هر جلسه، در عرض چند دقیقه مطالب مهم مطرح شده در ان ساعت و نیز احساسات درمانگر و کارهایی که نیمه تمام باقی مانده اند یادداشت شوند و در جلسه ی بعد، پیش از رسیدن مراجع این یادداشت ها مرور شوند. حتی اگر چیز مهمی برای یادداشت وجود تداشته باشد، نشان می دهد که آن جلسه درمان راکد بوده و به مبحث جدیدی اشاره نشده است.
فصل 53: مکاشفه در خود را تشویق کنید (خودکاوشگری)
اقدام به درمان در واقع نوعی تمرین خودکاوشگری است. گفتگوهای طولانی تر وعمیق تر نسبت به قبل با والدین، خواهر و برادر مراجع، همکلاسی ها و دوستان قدیمی معمولا منجر به اطلاعات مفیدی می شوند. و بهتر است مراجع درباره ی اینکه چگونه فردی بوده است و دیگران آن را چگونه می دیده اند، از بقیه بازخورد دریافت کند.
فصل 54: وقتی بیمارتان می گرید
گریستن در جلسه ی درمان معمولا نشانه ی ورود به اعماق عواطف درمانجو است. وظیفه ی درمانگر این نیست که مودبانه از مراجع درخواست کند تا آرام شود و دست از گریه کردن بردارد بلکه باید بیمار را تشویق کند تا بیشتر به عمق مساله ورود کند.
رواندرمانی توالی از بیان عواطف و سپس تحلیل آنهاست. به عبارت دیگر ابراز هیجانات را تشویق می کنید ولی این کار را همیشه با تاملی در هیجان های ابراز شده پیگیری می کنید.
فصل 55: ما بین بیماران به خود زمان بدهید
در بین جلسات درمانی زمانی را خالی نگه دارید. بعد از هر جلسه، زمانی صرف یادداشت کردن نکات مهم هر جلسه می شود و قبل از شروع هر جلسه نیز باید نکات جلسه ی قبل مطالعه شود چون اغلب شامل کارهای نیمه تمام می شوند. در صورتی که شما هر جلسه را جدی بگیرید و به نکات مهم توجه کنید، بیمار هم درمان را جدی در نظر می گیرد.
فصل 56: سردرگمی های خود را به صراحت با بیمار در میان بگذارید
در حین درمان، گاهی شرایطی پیش می آید که درمانگر برای پاسخ دادن به بیمار دچار مشکل می شود و یا مجبور است دو یا چند مساله را به طور همزمان در نظر بگیرد. در این شرایط بهتر است موضوع را با بیمار درمیان گذارید و با هم آن را بررسی کنید.
فصل 57: عیادت های خانگی داشته باشید
عیادت های خانگی اتفاقات مهمی هستند. هر دیداری که با بیمار انجام می شود جنبه ای از او را مشخص می کند که در صورتی که آن عیادت صورت نمی گرفت، آنها هم آشکار نمی شدند مانند سرگرمی ها، مداخلات کاری، عادات تفریحی و وجود کتاب در خانه هایشان . بهتر است در صورت امکان این مورد نیز انجام شود.
فصل 58: تفسیرها را زیادی جدی نگیرید
درمانگران بسیار بیشتر از مراجعان به تعبیر و بینش اطلاعات اهمیت می دهند که میتواند به دلیل دو تصوری که فروید ارائه کرده است، باشد. اولی ، تصویری بود از درمانگر که همچون باستان شناس تلاش می کند غبار را از خاطرات مراجع پاک کند و دومی، پازلی بود که از نظر فروید با یافتن قطعه ی گمشده ی آن ، می توان معما را حل کرد. در کار بالینی، پیچیدگی فراوانی در پیوند میان نقشه ی ذهنی و رابطه ی درمانگر_ بیمار نهفته است. هرچه درمانگران از زندگی گذشته و کنونی بیمار بیشتر بدانند، بیشتر در رابطه وارد می شوند. درمانگران به میزان زیادی بر شناسایی و آشکار ساختن موانعی تمرکز می کنند که رویارویی آن ها با بیمارانشان را غیرممکن کرده است.
رابطه ی بین بینش و تحول در سطح پایه، به شکل یک معما باقی مانده است. بینش ساخته ی ذهن ماست و تنها یک تفسیر است نه لزوما تنها تفسیر ممکن. به تعداد نظام های تفسیری، می توان تفسیر ارائه داد، در عین حال نمی توان تمایز دقیقی میان این تفسیر ها نیز قائل شد.
فصل 59: تمهیدات تسریع کننده درمان
برای سریع تر کردن فرایند درمان میتوان در موقعیت های مختلف از روش ها و تکنیک های متفاوتی استفاده کرد. مواقعی در جلسه ی درمان هست که باید در سکوت نشست، گاهی اوقات برای همدلی و گاهی اوقات برای اینکه بیمار فرصتی برای شکل دادن به افکارش پیدا کند. درمانگر می تواند متناسب با نیاز هر بیمار، تمرینی جدید برای او ابداع کند.
فصل 60: درمان به منزله تمرین نمایش زندگی
دوستی میان درمانگر و مراجع شرط لازم برای فرایند درمان است اما کافی نیست. رواندرمانی جانشین زندگی نیست، بلکه تمرین نمایش زندگی ست. در واقع، اگرچه رواندرمانی نیازمند برقراری رابطه نزدیک است اما این برقراری رابطه پایان کار نیست بلکه وسیله ای برای رسیدن به پایان کار است.
نزدیکی در رابطه ی درمانی اهداف متعددی را تامین می کند مثلا مکان امنی را برای بیمار فراهم می کند تا بتواند تا آنجا که ممکن است خود را آشکار کند و احساس کند که فهمیده شده است. می تواند مهارت های اجتماعی را آموزش ببیند و یادبگیرد که رابطه ی صمیمانه به چه چیزهایی نیاز دارد.
خیلی از مراجعان با اینکه در جلسات درمانی به خوبی پیشرفت می کنند اما آنچه را که آموخته اند را در موقعیت های خارج از جلسات درمان به کار نمی برند. این افراد به جای اینکه درمان را تمرینی برای نمایش اصلی زندگی در نظر بگیرند، آن را جانشین زندگی فرض می کنند. تغییر رفتار در موقعیت درمانی به تنهایی کافی نیستبلکه بیمار باید بتواند این تحولات را به محیط زندگی خویش منتقل کند. در این صورت می توان به موقع به جلسات درمان پایان داد.
فصل 61: از شکایت اولیه ی بیمار مانند اهرم استفاده کنید
شکایت اولیه ی بیمار را فراموش نکنید. دلایلی که فرد را جویای درمان می کند در همان جلسات نخست به زبان می آیند و در مراحل درمان، راهنمای خوبی برای درمانگر هستند.
برای بیان بازخورد ها باید زمان مناسبی در نظر گرفته شود. تعابیری که به بیمار ارائه می شوند زمانی بیشترین تاثیر را دارند که عاطفه ی بیمار به سطحی رسیده باشد که به او اجازه دهد از منظری بی طرفانه به رفتار خودش نگاه کند. در این زمان می توانید از اهرم حاصل از مشکل مطرح شده استفاده کنید .
فصل 62: هرگز با بیماران رفتار شهوانی نداشته باشید
آمار بالای تخلفات جنسی در چند سال اخیر به معضلی تبدیل شده است و در حیطه ی رواندرمانی هم مشاهده می شود. در این شرایط، خیانت و آسیب تنها متوجه بیمار نیست بلکه عکس العمل ناشی از آن بر رواندرمانی به شدت مخرب است. نهادهای آموزشی تاکید می کنند که : درمانگران از صمیمی شدن با بیمار پرهیز کنند، اورا با نام کوچک صدا نکنند، چای یا قهوه تعارف نکنند، بیش از 50 دقیقه برای او وقت نگذارند و اخرین نوبت هر روز را به مراجعی از جنس مخالف ندهند.
احساسات نیرومند جنسی، در موقعیت درمانی، پیوسته وجود دارد. بیماران در یک موقعیت نادر که هر سخنشان با علاقه پیگیری می شود، هر یک از وقایع گذشته و زمان حالشان به دقت بررسی می شود و مورد توجه و حمایت بی قید و شرط قرار می گیرند، هستند. از آنجا که کشش به سوی درمانگر غیرمنتظره نیست، باید در جلسات درمان بررسی شود.
فصل 63: به دنبال سالگردها و پیامد های عبور از مراحل زندگی بگردید
تاریخ های خاص برای بسیاری از بیماران اهمیت دارد و بهتر است درمانگر برای آنها احترام قائل شود. تاریخ های خاص می توانند به روش های گوناگون سرآغاز پرسش های درمانی شوند و درمانگر از آنها استفاده می کند.
فصل 64: هرگز اضطراب درمان را نادیده نگیرید
همواره به دنبال اضطراب مربوط به جلسه باشید. اگر بیماری در حین جلسه، بعد از جلسه و یا زمانی که خود را برای حاضر شدن در جلسه آماده میکند، احساس اضطراب کند، باید بررسی شود. این اضطراب گاهی مربوط به محتوای گفتگوی درمانی می شود اما در بیشتر موارد ریشه در فرایند درمان دارد. درواقع به احساس مربوط به رابطه ی درمانگر و بیمار می شود. اضطراب دلایلی دارد که باید کشف شود تا بتوان آن را کنترل و پیشگیری کرد.
فصل 65:دکتر، اضطرابم را کم کن
اگر اضطراب بر بیمار سنگینی کند و بدنبال آرامش باشد می توان با پرسیدن این سوال که بهترین چیزی که می توانم بگویم تا احساس بهتری داشته باشی چیست؟ البته در این صورت، این سوال از بخش کودک بیمار پرسیده می شود و از او خواسته می شود که با استفاده از تداعی آزاد به این سوال پاسخ دهد.
فصل 66: در باب جلاد عشق بودن
با وجود اینکه شرایط افراد نسبت به هم متفاوت است، اما تجربه یکسان است. برای آنکه نسبت به بیمار عاشق حس همدلی پیدا کنید، باید توجه کنید که این تجربه، تجربه ای شگفت انگیز برای افراد است. شور و وجد بیمار را درک کنید و به طور همزمان یاری اش کنید تا خود را برای پایان آن آماده کند. اگر عشق تنها یک ویژگی حقیقی داشته باشد، این است که هرگز نمی ماند و ناپایداری بخشی از ماهیت آن است اما به سرعت به این پایان اشاره نکنید اجازه دهید بیمار نامعقول بودن احساساتش نسبت به معشوق را کشف کند و به زبان بیاورد.
تجربه ی عشق و وضعیت هیجانی مرتبط با آن است که نیروی برانگیزنده در فرد میشود نه خود معشوق. مانند جمله ی نیچه که می گوید: انسان بیشتر دلباخته ی اشتیاق خویش است تا آنچه اشتیاقش را برانگیخته است. اگر مراجع از درمانگر بخواهد که به او کمک کند تا بتواند از رابطه خارج شود بهتر است به او یادآوری کنید که این آزادی دشوار و تدریجی خواهد بود و ممکن است سال ها یا دهه ها طول بکشد تا بتواند بدون درد اشتیاق یا اضطراب، دوباره او را ملاقات کند. در این مسیر بازگشت هایی هم اتفاق میفتد و هیچ چیز مانند روبه رویی مجدد با معشوق به این بازگشت ها منجر نمی شود.
با این بازگشت ها نا امید نشوید. مساله، ضعف اراده ی مراجع نیست بلکه با تجربه ای روبه رو هستیم که عمیق ترین لایه های بیمار را تحت تاثیر قرار داده است که باید به آن توجه کرد.
فصل 67: شرح حال گیری
روش های اصولی شرح حال گیری معمولا شکایت اصلی بیمار، بیماری فعلی، تاریخچه قبلی، سوابق خانوادگی و تحصیلی، سلامت جسمانی دوستی و … می شود. با این روش در موقعیت های خاص مانند یکی دو جلسه ی اول، وقتی درمانگر می خواهد مروری سریع بر زندگی بیمار داشته باشد ومشاوره هایی که زمان محدودی دارند، اطلاعات زیادی بدست می دهد اما زمانی که درمانگر تجربه ی بیشتری کسب کرد، به ندرت از فهرست اصولی سوالات در کار رواندرمانی استفاده می کند.
فصل 68: شرح حال گیری از برنامه ی روزانه ی بیمار
مفید است که در همان یکی دو جلسه ی اول از بیمار پرسیده شود که لطفا یک روز عادی خود را با ذکر جزدیات شرح دهد. اگر این پرسش با جزئیات کافی پاسخ داده شود، درمانگر چیز های زیادی می آموزد و مطالبی که اغلب در سایر روش های شرح حال گیری فراموش شده اند با این پرسش مشخص می شوند.
پرسش از ریزترین جزئیات زندگی بیمار نه تنها دستیابی به اطلاعات غنی ای را که در شاید فراموش شوند امکان پذیر می سازد، بلکه منجر به بهبود ارتباط می شود. چنین گفتگوی مشتاقانه ای درباره ی فعالیت های روزمره احساس صمیمیت درمانگر-بیمار را که برای فرآیند تحول ضروری است، تقویت می کند.
فصل 69: زندگی بیمار تا چه حد با دیگران آمیخته است؟
یکی از مهمترین وظایف درمانگر در نخستین برخوردها این است که بداند بیمار تا چه حد با مردم ارتباط برقرار می کند و درباره ی افراد مهم زندگی و برخوردهای بین فردی روزانه اش از او سوال پرسید. همچنین پرسش درباره ی دوستان صمیمی ای که در گذشته و حال بیمار حضور داشته اند و دارند هم مهم است.
فصل 70: با افراد مهم زندگی بیمار مصاحبه کنید
تصویر ذهنی که مراجعان از افراد مهم زندگیشان توصیف می کنند اغلب بسیار تحریف شده هستند چون از صافی دید ناقص و متعصبانه ی آن ها گذشته است. اما وقتی آن فرد مهم ملاقات می شود بیشتر به زندگی مراجع وارد می شوید. از آنجا که بهتر است هیچ رازی باقی نماند، مصاحبه با فرد مهم را در حضور بیمار انجام دهید و دقت کنید که قرار نیست شما در این موقعیت زوج درمانی کنید بلکه قرار است یکی از این دو نفر را درمان کنید.
فصل 71: درمان های قبلی را بررسی کنید
اگر بیمارانتان قبلا هم تجربه ی درمان داشته اند، درباره ی تجربه ی قبلی شان از آن ها سوال کنید. وقتی درمان رضایت بخش نبوده باشد، بیماران تقریبا همیشه می گویند که درمانگر قبلیشان آن طور که باید به درمان نپرداخته است.
اگر از اشتباهات درمانگر قبلی مطلع شوید، می توانید از تکرار آن ها بپرهیزید. حتی اگر بیمار در گذشته دوره ی درمانی موفقی داشته استو به هر دلیلی نتوانسته آن را ادامه دهد، باز هم مهم است که بدانیم در آن درمان چه گذشته است تا بتوانیم همان جنبه ها را در درمان فعلی نیز بکار بریم.
فصل 72: سهیم شدن در تیرگی سایه
درمانگران باید تمامی بخش های تاریک و پست خود را به طور کامل بشناسند و زمان هایی هم هست که درمیان گذاشتن این بخش ها با بیماران به آن ها کمک می کند تا از خودسرزنشی برای اشتباهات واقعی یا واهی دست بردارند.
فصل 73: فروید همه جا هم اشتباه نکرده است
انتقاد از فروید باب روز شده است. باید به یاد آورد که این فروید بود که پایه های روان شناسی را محکم کرد: او بود که ارزش بصیرت، خودکاوشگریو بیان احساسات را مشخص کرد. وجود مقاومت و انتقال را مطرح کرد. لزوم به کارگیری رویاها، تخیلات و تداعی آزاد را بیان کرد و ضرورت ایجاد یک رابطه ی درمانی مبتنی بر اعتماد را خاطر نشان ساخت.
فصل 74: CBT چیزی که انتظارش می رفت نبود یا از غول CBT نهراسید
بسیاری از نیروهای بهداشت روان فقط برای درمان هایی که از نظر تجربی، معتبر شناخته شده و در واقع چیزی جز همان درمان شناختی- رفتاری کوتاه مدت نیست، مجوز صادر می کنند.
یک مداخله ی درمانی کوتاه مدت، یک شیوه ی درمانی قابل تکرار و ترجیحا دارای کتاب راهنمایی با دستورالعمل گام به گام است. چنین طرحی با روش CBT همخوانی دارد و بیشتر درمان های سنتی را که بر رابطه ی نزدیک ولی نانوشته ی درمانگر- بیمار و اینجا و اکنون تکیه دارد حذف می کند.
فرض های نادرست زیادی در پژوهش های تجربی دیده می شود: اینکه مشکلات طولانی کدت را می توان با درمان های کوتاه مدت حل کرد، اینکه بیماران فقط یک علامت قابل توصیف دارند که می توانند آن را به دقت در ابتدای درمان گزارش کنندو …. در مراجعانی که با این روش، درمان می شوند، بهبودی خیلی ادامه پیدا نمی کند و درصد بیمارانی که سالم باقی مانده اند، کم است.
پژوهش های مربوط به این روش، نشان می دهند که پریشانی های حاد به سرعت بهبود پیدا می کنند اما پریشانی های مزمن درمان های طولانی تر و تغییرات شخصیتی طولانی ترین دوره های درمانی را می طلبند.
بخش چهارم هنر درمان اروین یالوم
از فصل 75 تا آخر، بحث اصلی در مورد استفاده از رویاها در درمان است.
فصل 75: تا می توانید از رویاها استفاده کنید
رویاها تاثیر ارزشمندی بر درمان دارند. آن ها بازگوینده ی مشکلات عمیق بیمار به زبانی متفاوتند. درمانگران توانمند همواره بر رویاها تکیه می کنند و فروید رویا را جاده ی سلطنتی به سوی ناخودآگاه می نامید.
فصل 76: تعبیر کامل یک رویا را فراموشش کنید!
نباید کل رویا را به طور کامل تعبیر کرد و این کار هیچ ارزشی در رواندرمانی ندارد. باید رویکردی کاربردی به رویاها داشت و از آن ها برای تسهیل درمان استفاده کرد.
فصل 77: استفاده ی کاربردی از رویاها: تاراج کنید و غنیمت بگیرید
از رویاها باید هر آنچه را که به درمان سرعت می بخشد استخراج کرد. باید در رویاها جستجو کرد و هر چیز باارزشی که در آن بود را ذخیره کرد. همچنین باید زمانی که فرد رویای خاصی دیده است را بررسی کرد.
فصل 78: در کار با رویا، چیره دست شوید
برای کار با رویا می توان از چندین روش استفاده کرد. بیمار را مطمئن کنید که به رویا علاقه مند هستید (درباره ی رویا های بیمار سوال کنید، خصوصا درباره ی رویاهای تکراری، کابوس هاو دیگر رویاهای تاثیرگذار).
رویاهای مهم ممکن است بارها و بارها در حین درمان، موضوع گفت و گو قرار گیرند و بررسی شوند.درباره ی وقایعی که در روز قبل از رویا دیدن اتفاق افتاده اند و به گونه ای به آن مربوط هستند هم سوال کنید. بعضی وقت ها می توان تمامی اشخاص موود در رویا را وجوهی از بیننده ی رویا فرض کنیم.
فصل 79: به وسیله ی رویاها از زندگی بیمار آگاه شوید
افرادی که در رویاها ظاهر می شوند ممکن است افرادی مرکب باشند یعنی کاملا شبیه به یک نفر نیستند، بلکه بخش هایی از افراد گوناگون در آن ها دیده می شود. از بیمار بخواهید در صورتی که هنوز رویا و فرد درونش را در خاطر دارد، بر چهره اش تمرکز کند و به تداعی آزاد بپردازد.
در بعضی مواقع بهتر است خودانگیز باشید و تداعی های آزاد خودتان را از رویا بیان کنید اما این روش ممکن است منجر به سوگیری شود چون تداعی های بیمار تصویر حقیقی تری از رویا ارائه می دهد.
فصل 80: به نخستین رویا توجه کنید
به اعتقاد فروید، رویای اولیه اغلب مدرک بسیار با ارزشی است و به طرز استثنایی، مشکلات کانونی بیمار را بر ملا می کند، نخستین رویایی که مراجع هنگام آغاز درمان می بیند اغلب انتظارات یا ترس های بیمار از درمانی که قرار است آغاز شود را نشان می دهد. مراقب باشید ظواهر رویاها باعث گمراهی شما نشوند.
فصل 81: به دقت در پی رویاهایی باشید که درباره ی درمانگرند
از ارزشمند ترین رویا های بیمار برای امر خطیر درمان آن هایی هستند که به درمانگر می پردازند (یا حاوی جانشین های نمادینی برای درمانگر هستند. این رویاها نشانه ی میزان بازدهی بالقوه ی درمان اندو این ارزش را دارند که به دقت جمع آوری و بررسی شوند.
فصل 82: مراقب مخاطرات شغلی باشید
شرایط رواندرمانی (صندلی های راحت، اثاثیه ی باسلیقه، واژه های ملایم، سهیم شدن در راز ها و …) اغلب مخاطرات این حرفه را از نظر پنهان می کنند. یک رواندرمانگر موفق، باید انزوا، اضطراب و درماندگی های ناگزیر حرفه اش را تاب بیاورد. درمانگران اغلب منزوی هستند، تمام روز کاریشان به گوشه نشینی در جلسات فردی با بیمارانشان می گذرد و به ندرت همکارانشان را می بینند. درمانگران در پایان هر روز کاری احساس می کنند که از هر میلی برای برقراری ارتباط بیشتر خالی هستند.
پژوهشگر: نسرین یوسفی، کارشناس ارشد روانشناسی
ویرایشگر علمی: یاسمن اکبرزاده، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
بازبینی: امین زندی روانشناس بالینی