خودآگاهی چیست و چگونه میتوان به آن دست یافت؟
اهمیت یادگیری مهارت خودآگاهی یا Self-Awareness در این است که ما به تصور درستی از خود میرسیم و در این راه با موانع خودآگاهی نیز آشنا می شویم. هم چنین برای تقویت این توانایی که یکی از مهمترین مهارت های زندگی به شمار می رود، بهتر است انواع خود را بشناسیم و در انتها ویژگی های هر کدام از این افراد را نیز بررسی کنیم.
همان طور که می دانید انسان همواره به دنبال پاسخ این پرسش است که من کیستم ؟ برای یافتن پاسخ این پرسش باید از خودمان شروع کنیم، این بدین معنیست که باید خود را از تمام جنبه های مختلف بررسی کنیم و به شناخت نسبتاً کاملی از خود دست یابیم. این شناخت بی شک فراتر از آشنایی با اطلاعات شخصی و ظاهری است و باید برای پرسش به این پاسخ به درونمان رجوع کنیم و به دنبال خودآگاهی باشیم.
تعریف خودآگاهی
خودآگاهی شامل آگاهی از جنبه های مختلف خود از جمله صفات، رفتارها و احساسات است. اساساً این یک حالت روانی است که در آن خود شخص در کانون توجه قرار می گیرد. خودآگاهی یکی از اولین مؤلفه های خودپنداره است که ظهور می کند. در حالی که خودآگاهی چیزی است که برای شخصیت شما بسیار مهم است، این چیزی نیست که شما در هر لحظه از روز به شدت روی آن تمرکز کنید. در عوض، خودآگاهی در تار و پود شخصیت شما بافته می شود و بسته به موقعیت و شخصیت شما در نقاط مختلف ظاهر می شود.
مردم کاملاً خودآگاه به دنیا نمی آیند. با این حال، تحقیقات همچنین نشان داده است که نوزادان یک حس ابتدایی از خودآگاهی دارند. نوزادان این آگاهی را دارند که موجودی مجزا از دیگران هستند، که با رفتارهایی مانند رفلکس ریشه زایی که در آن نوزاد وقتی چیزی به صورتش برس میزند به دنبال نوک پستان میگردد، مشهود است. محققان همچنین دریافته اند که حتی نوزادان تازه متولد شده نیز می توانند بین لمس خود و غیر خود تفاوت قائل شوند.
خودآگاهی را می توان بدین شکل تعریف کرد: «کسب شناخت و آگاهی نسبت به وجود خودمان. به طور مثال: آگاهی از نقاط ضعف و قوت، عقاید، باور و … .» به عبارت دیگر، خودآگاهی یعنی آموختن روش های منطقی برای اعمال کنش و واکنش در موقعیت های مختلف زندگی.
وقتی بچه بودم دلم می خواست دنیا را عوض کنم اما بزرگتر که شدم گفتم: دنیا که بزرگ است، کشورم را تغییر می دهم.
در نوجوانی گفتم: کشور که خیلی بزرگ است، بهتر است شهرم را دگرگون سازم.
جوان که شدم گفتم: شهر خیلی بزرگ است، محله ام را تغییر دهم کافی است.
با این وجود به میانسالی که رسیدم گفتم: باید از خانواده ام شروع کنم.
قطعاً در لحظه آخر عمر خواهم دید که باید از خود شروع می کردم. اگر تغییر را از خودم آغاز کرده بودم میتوانستم خانواده ام، محله ام، شهرم، کشورم و جهان را به قدر توان تغییر دهم.
چرا باید مهارت خودآگاهی را بیاموزیم؟
انسان در طول زندگی همواره با انتخاب های متعددی روبه رو است و اولین گام برای دستیابی به یک انتخاب عاقلانه و صحیح، خودآگاهی است. ما در زندگی انتخاب های ساده یا پیچیدهای را بر میگزینیم چرا که زندگی بدون انتخاب غیر ممکن است. پس زندگی بدون خودآگاهی بی معنا است. گاهاً انسان در مقطعی از زندگی دچار تعارض، اضطراب و ترس های مبهمی می شود که منبعی ناشناخته دارد و همه این موارد از عدم خودآگاهی نشات می گیرد.
در دنیای مدرن، فرد با حجم عظیمی از اطلاعات مختلف رو به روست و تنها در صورت شناخت دقیق از شخصیت و علایق خود می تواند از بین آنها دست به انتخاب بزند. به طور قطعی عدم آگاهی ما را به جهتی می برد که در تضاد با خودمان است و چه بسا با صرف ساعت ها در این مسیر نادرست، از خود نا امید و دلزده می شویم.
حتماً پیرامونتان افرادی را دیده اید که می گویند، کاش از اول شروع کرده بودم و کاش شغل دیگری را انتخاب می کردم.
نکته ی مهم این است که انسان با کسب شناخت دقیق از هویت خود می تواند انتخاب هایی در راستای شخصیتش برگزیند. به عبارت دیگر، آگاهی اولین گام در ایجاد خودآگاهی است.
انواع خودآگاهی
روانشناسان اغلب خودآگاهی را به دو نوع مختلف تقسیم می کنند، اجتماعی و شخصی.
خودآگاهی اجتماعی
این نوع زمانی پدیدار می شود که افراد از نحوه ظاهرشان در مقابل دیگران آگاه باشند. خودآگاهی عمومی اغلب در موقعیتهایی پدیدار میشود که افراد در مرکز توجه هستند، مانند هنگام ارائه سخنرانی یا صحبت با گروهی از دوستان. این نوع خودآگاهی اغلب افراد را به پایبندی به هنجارهای اجتماعی وادار می کند. وقتی آگاه هستیم که تحت نظر و ارزیابی هستیم، اغلب سعی می کنیم به گونه ای رفتار کنیم که از نظر اجتماعی قابل قبول و مطلوب است. خودآگاهی عمومی همچنین میتواند به اضطراب ارزیابی منجر شود که در آن افراد مضطرب، مضطرب یا نگران نحوه درک دیگران میشوند.
خودآگاهی شخصی
این نوع زمانی اتفاق می افتد که افراد از برخی جنبه های خود آگاه می شوند، اما فقط به صورت خصوصی. برای مثال، دیدن صورت خود در آینه نوعی خودآگاهی خصوصی است. احساس اضطراب زمانی که متوجه میشوید فراموش کردهاید برای یک آزمون مهم مطالعه کنید یا احساس تپش قلبتان با دیدن شخصی که جذب او شدهاید نیز نمونههایی از خودآگاهی خصوصی هستند.
اجزا خودآگاهی
خودآگاهی شامل همه چیزهایی است که به عنوان یک انسان شما را در بر می گیرد، این اجزا شامل:
خودپنداره
خودپنداره شما تصور شما از شماست. تصورات شما از تجربیات شخصی شما، آنچه در آینده از خود انتظار دارید و توانایی های خود را باور دارید، ناشی می شود. اگر خودپنداره شما سالم باشد، به احتمال زیاد با چالش ها روبرو می شوید، به اهدافی که برای خود تعیین کرده اید دست می یابید و در کل مثبت تر زندگی می کنید. خودپنداره خود را کاوش کنید و اگر فکر نمی کنید سالم است، تلاش کنید تا نحوه درک خود را تغییر دهید. این ممکن است برای برخی افراد آسان تر و برای برخی دیگر بسیار سخت تر باشد؛ اما در هر حال ممکن است.
اندیشه ها
افکار ما با احساسات ما گره خورده است، بنابراین زمانی که سعی می کنیم بیشتر از احساسات خود آگاه شویم، ابتدا باید افکار و فرآیندهای فکری خود را درک کنیم. در طول روز به آنچه در مورد خود می گویید، نحوه صحبت در مورد خود و آنچه در مورد موقعیت هایی که با آن مواجه می شوید توجه داشته باشید.
احساسات
وقتی چیزهایی در مورد خود می گویید چه احساسی دارید؟ وقتی دیگران چیزهایی درباره شما می گویند چطور؟ مهم نیست که چه احساساتی دارید، باید تشخیص دهید که چه چیزی با افکار و تجربیات شما مرتبط است. هنگامی که می توانید، آن احساسات را شناسایی کنید، پیگیری کنید و ببینید آیا الگوهایی وجود دارد یا خیر. به خودتان توجه کنید که یک الگوی منفی را شروع کرده اید؟
بدن یا جسم
گاهی اوقات وقتی در حال فکر کردن هستیم، با یک واکنش فیزیکی همراه می شود که ممکن است افراد دیگر متوجه آن شوند یا نه! دفعه بعد که واکنش فیزیکی به یک هیجان احساس کردید، برای تقویت خودآگاهی چند دقیقه وقت بگذارید و فکر کنید در کجای بدنتان این واکنش را احساس می کنید. آیا این احساسات در حالات چهره، ضربان قلب، صدا یا جای دیگری وجود دارد؟ آیا این همان نوع پاسخ فیزیکی است که می خواهید؟
هیجانات
هیجانات قوی ترین عامل در نحوه تعامل ما با دیگران هستند. افراد با سطوح بالاتر هوش هیجانی قادر به تشخیص و پذیرش حالات هیجانی مختلف خود هستند. دانستن اینکه در چه وضعیت عاطفی قرار دارید، می تواند تا حد زیادی به تقویت روابط حرفه ای و شخصی شما کمک کند! اگر نتوانید این پاسخ ها را تشخیص دهید، پردازش احساسات و عبور از آنها برایتان دشوار خواهد بود. برای بهبود شناختتان از هیجانات نیازمند ارتقای هوش هیجانی هستید، در این راستا لینک زیر کمک کننده خواهد بود.
هوش هیجانی چیست و چطور آن را ارتقا دهیم؟
خویشتن پنداری چیست و چگونه میتوان به آن رسید؟
خویشتن پنداری یا Self-Concept زمانی شکل میگیرد که فرد به معنایی از ابعاد فیزیکی، شناختی و اجتماعی نظیر نگرش ها، باور ها و عقایدش برسد. خویشتن پنداری یک امر یاد گرفتنی است. در اولین ماه های زندگی فرد شکل گرفته و به مرور از طریق تعامل با دیگران رشد می کند. در حقیقت خویشتن پنداری، یک محصول اجتماعی است که بنیان آن را تجربه شکل می دهد.
این مسئله به مرور زمان در شخصیت فرد ثابت می شود و دیگر نمیتوان آن را تغییر داد. اگر خویشتن پنداری فردی در مقابل تغییرات به سرعت دگرگون شود، در آن صورت شخصیت وی از ثبات لازم برخوردار نیست.
بدیهی است هر فردی که نسبت به پیروزی های خود احساس خوبی دارد، به شکل گیری خویشتن پنداری مثبت در وی کمک می کند. هم چنین ناکامی ها باعث تقویت خویشتن پنداری منفی در فرد می شود. باید توجه داشت اگر تصویری که از خودمان داریم مبهم باشد نمی توانیم به قضاوت هایمان اعتماد کنیم. با این حال اگر نسبت به قضاوت هایمان ایمان داشته باشیم، به داوری و تصمیم گیری های دیگران اعتنایی نمی کنیم.
خویشتن پنداری یا تصور صحیح از خودمان به شکل گیری یک شخصیت با ثبات کمک می کند و بدین شکل می توانیم روند رو به رشد خود را در تمامی زندگی حفظ کنیم. خودآگاهی نقش مهمی در نحوه درک ما از خود و نحوه ارتباط ما با دیگران و جهان دارد. خودآگاهی به شما این امکان را می دهد که خود را در رابطه با دیگران ارزیابی کنید. در مقاله بعدی با موانع خودآگاهی بیشتر آشنا می شویم و راه هایی برای تقویت این مهارت می آموزیم. مهترین بخش آن شاخته انواع خود و بررسی ویژگی های هر کدام از آنهاست که قسمتی مهمی از مقاله بعدی به شمار می رود. پس با دیگر مقالات تخصصی منطق همراه باشید.
پژوهشگر: گل آرا شریعت، روانشناس و مشاور
ویرایش: امین قیاسی ، کارشناس محتوا، یاسمن اکبرزاده، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
بازبینی: امین زندی، روانشنشاس بالینی