همه چیز در مورد اختلالات شخصیت کلاستر C
اختلالات شخصیت کلاستر c با تفکر یا رفتار مضطرب و ترسان مشخص می شود. اختلالات شخصیت گروه C شامل اختلال شخصیت اجتنابی یا دوری گزین، اختلال شخصیت وابسته و اختلال شخصیت وسواسی-اجباری هستند. در این مقاله با طبقه سوم اختلالات شخصیت در کتابچه تشخیصی و آماری روانپزشکان آمریکا آشنا میشویم.
مطلب مرتبط: اختلالات شخصیت کلاستر a
اختلال شخصیت
شخصیت، طرز تفکر، احساس و رفتاری است که فرد را از سایر افراد متمایز می کند. شخصیت یک فرد تحت تأثیر تجربیات، محیط (محیط اطراف، موقعیت های زندگی) و ویژگی های ارثی است. شخصیت یک فرد معمولاً در طول زمان ثابت می ماند. اختلال شخصیت نوعی تفکر، احساس و رفتار است که از انتظارات فرهنگ منحرف می شود، باعث ناراحتی یا مشکلاتی در عملکرد می شود و در طول زمان ادامه می یابد.
اختلالات شخصیت کلاستر C چیست؟
اختلالات شخصیت کلاستر C میتواند باعث شود بسته به اختلال، از افراد اجتناب کنید یا به آنها بچسبید. این افراد افکار و رفتارهای مضطربانه دارند که به شکل های مختلفی بنا به اختلال، خود را نشان می دهند. در ادامه با منطق همراه باشید تا به جزئیات این اختلال ها بپردازیم.
مطلب مرتبط: اختلالات شخصیت کلاستر B
اختلال شخصیت اجتنابی یا دوری گزین
اختلالات شخصیت کلاستر C در بیماران دچار اختلال شخصیت دوری گزین حساسیت مفرط دیده می شود که ممکن است باعث پیشگیری و انزوای آن ها از جامعه گردد. هرچند این افراد خجالتی هستند،اما غیر معاشرتی نیستند و حتی تمایل فراوانی به داشتن رابطه با دیگران دارند ولی می خواهند که دیگران تضمین های بسیار محکمی به آنها بدهند مبنی بر این که بدون هیچ گونه برخورد و انتقادی آنها را میپذیرند. افراد مبتلا به اختلالات شخصیت اجتنابی، خجالتی بودن و ترس های غیر قابل توجیه از طرد شدن را تجربه می کنند. آنها اغلب احساس تنهایی می کنند اما از ایجاد روابط خارج از خانواده خود اجتناب می کنند. ابتدا آنها را مبتلا به عهده حقارت می خواندند در ICD-10 از اصطلاح اختلال شخصیت مضطرب استفاده شده است.
همهگیرشناسی
در اختلالات شخصیت کلاستر C میزان شیوع اختلال شخصیت دوری گزین 2 تا 3 درصد از جمعیت عمومی است. در مورد نسبت جنسی آن هیچ اطلاعی در دست نیست.
تشخیص اختلال سشخصیت اجتنابی
بارزترین نکته در مصاحبه بالینی با این بیماران، اضطرابی است که در حین صحبت کردن با مصاحبه گر دارند. بسته به اینکه مصاحبهگر را دوست دارد یا نه، حرکات عصبی و پرتنش آن ها کم و زیاد میشود. به نظر میرسد که در برابر القائات و اظهارنظرهای مصاحبهگر آسیب پذیرند و هرگونه تبیین و تفسیری را که از جانب او ارائه شود ممکن است خرده گیری یا انتقاد تلقی کنند.
ملاک های تشخیصی DSM-5 در مورد اختلال شخصیت دوری گزین
الگوی نافذی از بازداری اجتماعی، احساس بی کفایتی و حساسیت بیش از حد نسبت به ارزیابی منفی که از اوایل دوره بزرگسالی آغاز شده و در زمینههای مختلف به چشم میخورد و با 4 مورد یا بیشتر از موارد زیر مشخص می گردد:
1) از فعالیتهای شغلی که مستلزم تماس بین فردی ست پرهیز میکند چرا که از انتقاد از عدم تایید و یا طرد هراس دارد.
2) تمایلی به معاشرت با دیگران ندارد مگر اینکه مطمئن باشد که دوست داشته میشود.
3) در روابط نزدیک، به دلیل ترس از شرمندگی و یا تمسخر، خود داری نشان میدهد.
4) نسبت به مورد انتقاد قرار گرفتن یا طرد شدن در موقعیتهای اجتماعی، اشتغال ذهنی دارد.
5) به دلیل احساس بی کفایتی در موقعیت های جدید بین فردی بازداری دارد.
6) خود را از نظر اجتماعی ناشی، از نظر فردی غیر جذاب و یا پایین تر از دیگران میدانند.
7) از هرگونه فعالیت جدید اکراه دارد، به این دلیل که ممکن است در این موقعیت ها خجالت زده شود.
خصایص بالینی اختلال شخصیت دوری گزین
حساسیت مفرط به طرد شدن از سوی دیگران خصیصه بالینی اختلال شخصیت دوری گزین است و صفت شخصیتی عمده آنها کم رویی ست. افراد مبتلا به اختلال از گرمی و امنیتی که در روابط انسانی وجود دارد خوششان می آید. پرهیز و گریز خود را از ایجاد رابطه با دیگران با ترسی که ادعا میکنند از طرد شدن دارند توجیه میکنند. وقتی با کسی صحبت میکنند عدم قطعیت و فقدان اطمینان به خود در آن ها دیده میشود و با تواضع و شکست نفسی حرف می زنند. از سخنرانی در جمع و تقاضا کردن از دیگران می ترسند. خیلی وقت ها ممکن است اظهار نظرهای دیگران را طوری تفسیر کنند که گویی تحقیر یا توهینی به آنها بوده است.
وقتی از کسی تقاضای میکنند و جواب رد می شنوند از دیگران کناره میجویند و احساس رنجش و آزردگی به آنها دست میدهد. در محیط کار اینگونه بیماران اغلب به مشاغل حاشیهای روی میآورند. آنها پیشرفت چندانی در کار خود نمی کنند و به دنبال اقتدار بیشتری هم نمی روند؛ بلکه آدم های کم رویی به نظر میرسند که دلشان میخواهد همه از دستشان راضی باشند. عموماً تمایلی به ایجاد رابطه با دیگران ندارد، در نتیجه اغلب هیچ دوست صمیمی قابل اعتمادی ندارند.
تشخیص افتراقی
بر اختلاف بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید که خودشان دوست دارند تنها بمانند، بیماران دچار اختلال شخصیت دوری گزین تمایل به داشتن تعامل های اجتماعی دارند. فرق اینها با بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و نمایشی هم در این است که مثل آن ها پر توقع، تحریک پذیر یا غیر قابل پیشبینی نیستند. همچنین به نظر می رسد بین این اختلال و اختلال اضطراب اجتماعی همپوشانی بالایی وجود داشته باشد، به قدری زیاد که ممکن است آنها برداشتهای مختلف از یک بیماری یکسان باشند.
سیر و پیش آگهی
بسیاری از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت دوری گزین قادر به انجام کارکردهای خود هستند. برخی از آن ها ازدواج میکنند و بچهدار میشوند. زندگی محدودی را سر می کنند که تنها ارتباطشان با اعضای خانواده است. اگر نظام حمایتیشان از کار بیفتد افسردگی، اضطراب و خشم ممکن است به سراغشان بیاید. اجتناب ناشی از هراس در این ها شایع است و سابقه جمعیت هراسی ممکن است در آن ها وجود داشته باشد.
درمان اختلال شخصیت اجتنابی
روان درمانی: درمان این بیماران مشروط به آن که نخست ائتلاف محکمی با آنها تشکیل شود. همچنان که رابطه اعتماد آمیز ایجاد میشود درمانگر باید در برابر ترس های آنها که به واسطه ی ترس از طرد شدن دارند؛ موضع تایید کننده اتخاذ کنند و در نهایت بیمار را تشویق کند که از لاک خود بیرون رود. درمانگر تکلیفی را که بیمار برای مهارتهای اجتماعی تازهاش در خارج از جلسه درمان تعیین می کند، باید با احتیاط به بیمار بدهد چون شکست خوردن بیمار در انجام آن میتواند اعتماد به نفس او را که از قبل هم خراب بود خراب تر کند.
با کمک گروه درمانی بیماران می فهمند که حساسیت آنها به ترتیب چه اثراتی بر خود آنها و بر دیگران می گذارد. جرات آموزی هم یکی از اشکال رفتار درمانی است که به بیمار می آموزد که نیازهای خود را با صراحت بیان کند و اعتماد به نفس خود را ارتقا دهد.
دارو درمانی: برای درمان اضطراب و افسردگی که گاه از خصایص همراه این اختلال هستند درمان دارویی را به کار برده اند. در برخی از بیماران داروهای مسدودکننده بلوکرها مثل آتنولول برای تدبیر بر فعالیت دستگاه عصبی خودکار مفید بوده است به نظر میرسد فعالیت این دستگاه در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت دوری گزین بالا باشد. در هنگام روی آوردن به موقعیتی که از آن میترسند داروهای سروتونرژیک می تواند حساسیت بیمار را به طرد را کم کند.
اختلال شخصیت وابسته، دومین مورد از اختلالات شخصیت کلاستر C
یکی دیگر از اختلالات شخصیت کلاستر C، شخصیت وابسته است؛ بیماران مبتلا به این اختلال شخصیت نیازهای خود را تحت شعاع نیازهای دیگران قرار میدهند. مسئولیت های مهم زندگی خود را به گردن دیگران میاندازند. به خود مطمئن نیستند و اگر جز برای مدتی کوتاه تنها بمانند، احساس ناراحتی بسیاری می کنند. اختلال شخصیت وابسته باعث می شود افراد برای برآوردن نیازهای جسمی و عاطفی خود بیش از حد به دیگران اعتماد کنند. این اغلب از عدم اعتماد به خود برای تصمیم گیری درست ناشی می شود.
همه گیر شناسی
اختلال شخصیت وابسته در زن ها شایع تر از مردان است. براساس DSM-5 میزان شیوع حدود 0/6 درصد است. در یک مطالعه معلوم شده و نیم درصد از تمام اختلالات شخصیت در این طبقه جای میگیرد. این اختلال در بچه های کوچک خانواده شایعتر از بچههای بزرگ است. افرادی هم که در کودکی بیماری جسمی مزمنی داشته اند، ممکن است بیش از بقیه مستعد این اختلال باشند.
تشخیص
این گونه بیماران در مصاحبه مطیع و فرمانبردار به نظر می رسند. سعی میکنند همکاری داشته باشند و از سوالهای مشخص استقبال می کنند و دلشان می خواهد راهنمایی شوند. اما باید در حفظ رابطه درمانی با این افراد، بسیار دقت کرد؛ چرا که تمایل به برقراری ارتباط بیشتری با درمانگر خواهند داشت.
ملاک های تشخیصی DSM-5 در مورد اختلال شخصیت وابسته
نیاز مفرط و فراگیر برای تحت مراقبت قرار گرفتن که به رفتار مطیعانه ، سلطه پذیر، چسبنده و ترس از جدایی منجر می گردد که از اوایل دوره بزرگسالی آغاز شده و در زمینههای مختلف به چشم میخورد. با ۵ مورد یا بیشتر از موارد زیر مشخص می گردد:
1) بدون توصیه و اطمینان از سوی سایرین، در تصمیم های روزمره مشکل داشته باشد.
2) نیازمند آن باشد که دیگران مسئولیت اکثر مسائل عمده ی زندگیاش را به عهده بگیرند.
3) به دلیل ترس از از دست دادن حمایت یا تایید در ابراز مخالفت با دیگران مشکل داشته باشد.
4) دشواری در شروع طرحها و برنامهها یا انجام مستقل کارها ( به دلیل فقدان اعتماد به قضاوت یا تواناییهای خود تا فقدان انگیزه و انرژی)
5) زیادهروی جهت دستیابی به محبت و حمایت دیگران تا جایی که داوطلب انجام کارهای ناخوشایندی میشوند.
6) احساس ناراحتی و درماندگی به هنگام تنها ماندن به دلیل ترس اغراقآمیز از ناتوانی در مراقبت از خویشتن.
7) جستجوی فوری رابطه ای دیگربه عنوان منبع مراقبت و حمایت پس از خاتمه یک رابطه ی نزدیک.
8) اشتغال ذهنی غیر واقع بینانه با این موضوع که مبادا برای مراقبت از خودش تنهایش بگذارند.
بیشتر بخوانید: اختلالات شخصیت کلاستر A
خصایص بالینی
مشخصه ی اختلال شخصیت وابسته رفتاری حاکی از وابستگی و سلطه پذیری به صورت الگوی نافذ و فراگیر است. مبتلایان به این اختلال از تصمیمگیری عاجزند مگر آنکه با دیگران به مقدار بسیار زیادی مشورت کرده و کاملاً مطمئن شده باشند. از موقعیتهای مسئولیت آور پرهیز می کنند و اگر از آنها خواسته شود که نقش رهبر را در جایی به عهده بگیرند مضطرب می شوند و ترجیح میدهند تحت سلطه باشند.
پافشاری در انجام تکالیف را که مربوط به خودشان است دشوار می آورد اما اگر قرار باشد آن تکالیف را برای کسی دیگر انجام دهند مداومت در آنها کاری برایشان ندارد. اینگونه بیماران دوست ندارند تنها باشند و دلشان می خواهد کسی را پیدا کنند که بتوانند وابسته شوند. همین نیاز آنها به دلبستگی به فرد دیگر است که روابط آنها را خدشهدار ساخته است. بدبینی، بی اطمینانی به خود، انفعال، و ترس از ابراز احساس جنسی و پرخاشگرانه مشخصه ی رفتار بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وابسته است.
تشخیص افتراقی اختلال شخصیت وابسته
وابستگی از نکات برجسته در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی و مرزی است. منتها بیماران دچار اختلال شخصیت وابسته معمولاً با یک نفر رابطه ویژه برقرار می کنند نه اینکه به مجموعهای از افراد وابسته شوند و افراد را آشکارا بازی نمیدهند. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید و اسکیزوتایپ را ممکن است نتوان از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت دوری گزین تمیز داد. رفتار وابستگی در بیماران دچار بازار هراسی هم ممکن است وجود داشته باشد. منتها در بیماران بازار هراس اغلب سطح بالایی از اضطراب آشکار و حتی پنیک دیده می شود.
سیر و پیش آگهی
کارکردهای شغلی اینگونه افراد مختل است به طوری که نمیتوانند مستقل و بدون کنترل دقیق فرد دیگری کارهای خود را انجام دهند. خیلی از اینها مورد بدرفتاری جسمی و روانی قرار میگیرند چون جرات مند نیستند و نمیتوانند ابراز وجود کنند. اگر غیبت فردی که به او وابسته اند طول بکشد در خطر اختلال افسردگی اساسی قرار می گیرند.
درمان
روان درمانی: درمانهای مبتنی بر بینش باعث میشود که بیمار بتواند پیشایندهای اولیه رفتار خود را بشناسد و با حمایت درمانگر به فردی مستقل تر و با اتکای بیشتر به خود تبدیل شود. رفتاردرمانی، جرأت آموزی، خانواده درمانی و گروه درمانی همگی به کار می رود و در بسیاری از بیماران پیامدهای موفقیتآمیزی هم داشته است.
دارو درمانی: برای مقابله با علائم معینی مثل اضطراب و افسردگی که یکی از خصایص شایع همراه با اختلال شخصیت وابسته اند؛ درمان دارویی را به کار میبرند.
اختلال شخصیت وسواسی جبری
این اختلال آخرین مورد از اختلالات شخصیت کلاستر C است. مشخصه های اختلال شخصیت وسواسی جبری محدود بودن هیجانات، مرتب و منظم بودن، مداومت و پافشاری، سرسختی و یک دندگی و بلا تصمیمی است. خصیصه محوری این اختلال عبارت است از: کمال طلبی و انعطاف ناپذیری به گونه الگوی نافذ و فراگیر. آنها برخی از رفتارهای مشابه افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) را نشان می دهند. با این حال، آنها افکار ناخواسته یا مزاحم را که از علائم رایج OCD هستند، تجربه نمی کنند. تفاوت این اختلال با وسواس فکری-عملی در بینش افراد است. افرادی که اختلال شخصیت وسواسی-جبری دارند معمولا از اینکه خودشان مشکلی دارند چیزی نمی گویند و بیشتر از بقیه شکایت می کنند.
همهگیرشناسی
بر اساس DSM-5 میزان شیوع اختلال شخصیت وسواسی جبری ۲ تا ۸ درصد است. این اختلال در مردان شایع تر از زن ها و بیش از همه در فرزندان اول خانواده تشخیص داده میشود. همچنین در بستگان درجه اول افراد مبتلا بیشتر از جمعیت عمومی پیدا می شود. در سابقه این بیماران حاکم بودن مقررات سفت و سخت اغلب به طور مشخص وجود دارد.
تشخیص
بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری در مصاحبه رفتاری شق و رق، رسمی و خشک دارند. در صحبت کردن پیش دستی نمیکنند و خلقشان جدی است. پاسخ های بسیار پر طول و تفسیر به سوالات میدهند. مکانیسم های دفاعی مورد استفاده آنها عبارت است از دلیل تراشی، جدا سازی، ذهنی سازی، وارونه سازی و ابطال.
ملاکهای تشخیصی DSM-5 در مورد اختلال شخصیت وسواسی جبری
الگوی نافذ از اشتغال ذهنی با نظم و ترتیب و کنترل ذهنی با از دست دادن انعطاف پذیری و کارایی که از اوایل دوره ی بزرگسالی آغاز شده و در زمینههای مختلف به چشم می خورد و با ۴ مورد یا بیشتر از موارد زیر مشخص می گردد :
۱) اشتغال ذهنی با جزئیات، قوانین، فهرستها، نظم و ترتیب، سازماندهی یا برنامه ها تا حدی که هدف اصلی فعالیت گم می شود.
۲) وجود کمال طلبی که مانع انجام کارها می گردد( مانند ناتوانی در اتمام پروژه به دلیل عدم تحقق ملاکهای واضحا سفت و سخت وی)
3) به طور افراطی خود را وقف کار و تولید میکند به حدی که فعالیتهای تفریحی و روابط با دوستان را فدا میکند( به دلیل احتیاج آشکار مالی نباشد)
۴) درباره ی موضوعات اخلاقی، اصول و یا ارزش ها، فردی دقیق و سخت گیر، بیش از حد با وجدان و انعطاف ناپذیر است که با هویت فرهنگی یا مذهبی فرد هماهنگ نباشد.
5) ناتوانی در دور ریختن اشیا مستعمل یا به درد نخور، حتی وقتی فاقد ارزش عاطفی هستند.
۶) از واگذاری امور به دیگران اکراه دارند مگر اینکه آنها تسلیم شده و کاملاً بپذیرند که کارها را دقیقاً به روش وی انجام دهند.
۷) هم نسبت به خود و هم نسبت به دیگران خسیس است. معتقد است پول باید برای روز مبادا پس انداز شود.
8) لجبازی و سرسختی نشان میدهد.
خصایص بالینی اختلال شخصیت وسواسی-جبری
مشغولیت ذهنی افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری به قواعد، مقررات، نظم و ترتیب، تمیزی و شسته رفتگی جزئیات و دستیابی به کمال است. همین صفات باعث میشود کلیت شخصیت آنها در مجموع محدود و بسته باشد. آنها مصرانه معتقدند که از قواعد باید به دقت پیروی کرد و قادر نیستند آنچه را به نظرشان تخطی می آید؛ تحمل کنند. به همین دلیل انعطاف پذیر نیستند و سعه صدر ندارند. آنها می توانند مدت ها کار کنند و اصلاً کار طولانی، امر روزمره برای آنهاست و لازم نیست برای آن تغییری در زندگی خود ایجاد کنند که در نتیجه نتوانند به آن انطباق یابند.
بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری مهارتهای بینفردی چندانی ندارند. فاقد شوخطبعی اند، مردم را از خود فراری میدهند، نمیتوانند حد وسط را بگیرند و به اصرار می خواهند دیگران را تحت سلطه خواستههای خود در اورند. در کارشان کفایت و شایستگی از خود نشان میدهند اما دوستان زیادی ندارند. هر چیزی که روال زندگی اینها را یا آنچه را خود وضعی باثبات برای خود میپندارند بخواهد به هم بزنند ممکن است به اضطراب فراوان و یک سلسله اعمال آیینی منجر شود که آنها بر زندگی خود تحمیل میکنند و میخواهند به دیگران هم تحمیل کنند.
تشخیص افتراقی
افتراق میان بیماران سرپایی دارای برخی صفات وسواسی-جبری از افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی که شاید از همه دشوارتر باشد به این صورت است که تشخیص اختلال شخصیت را تنها زمانی باید مطرح کرد که بیمار مثمر ثمر بودن خود را از نظر شغلی و اجتماعی به مقدار چشمگیری از دست داده باشد. همچنین احتمال اینکه این اختلال با سایر اختلالات شخصیا اشتباه گرفته شوند نیز زیاد است.
سیر و پیش آگهی
اختلال شخصیت وسواسی جبری سیری متغیر و غیرقابل پیشبینی دارد که گاهی وسواس های فکری و عملی هم ممکن است در آن راه پیدا کند. برخی از نوجوانان مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری ممکن است در بزرگسالی به افرادی گرم، گشاده نظر و با محبت تبدیل شوند اما در برخی دیگر این اختلال ممکن است مقدمه اسکیزوفرنی باشد یا چند ده ساله بعد که روند سالخوردگی آن را تشدید کرد ممکن است اختلال افسردگی اساسی تبدیل شود.
درمان
روان درمانی: افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری بر خلاف بیماران دچار سایر اختلالات شخصیت اغلب خود میدانند که بیمارند و خودشان به جستجوی درمان برمیآیند. این بیماران که از تحصیلات خیلی بالایی برخوردارند، درمان غیر هدایتگرانه را خیلی ارج می دهند اما این درمان ها اغلب طولانی و پیچیده است و بروز مشکلاتی از نظر انتقال متقابل در آنها شایع است. از گروه درمانی و رفتار درمانی هم گاه نتایج خوبی به دست می آید.
دارودرمانی: داروهای ضد تشنج و داروهای ضد افسردگی مؤثرترین داروها برای درمان OCPD در تحقیقات محدودی هستند که تاکنون انجام داده شده است. سایر داروهای ضد تشنج با شواهدی برای اثربخشی در درمان OCPD علاوه بر کاربامازپین عبارتند از والپروات سدیم و دیوالپروکس سدیم.
پژوهشگر: نسرین یوسفی، کارشناس ارشد روانشناسی
ویرایشگر علمی: یاسمن اکبرزاده، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
بازبینی: امین زندی روانشناس بالینی
عالی👏🏻
متشکرم 🙂
عالی بود .ممنونم از زحماتتون
خواهش میکنم، پیشنهاد میکنم باقی کلاستر ها رو هم مطالعه بفرمایید